چطور گیاهخوار شویم ؟ | راهنمای شروع گیاهخواری
چطور گیاهخوار شویم ؟ | چگونه گیاه خوار شویم ؟ | در همهی غذاها گوشت هست پس در گیاهخواری چه بخوریم و در رژیم گیاهخواری از چه مواد غذاییای استفاده کنیم؟ آیا گیاهخوارها برنامه غذایی گیاهخواری مخصوص خود را دارند؟ آیا گیاهخواری به معنی سبزیخواریست و تنها چیزی که میتوانیم درصورت گیاهخوارشدن بخوریم سبزی، سالاد و میوه است؟ در مهمانیها چکار کنیم؟ با انتقادهای اطرافیان چه کنیم؟ اگر تصمیم گرفتهاید گیاهخوار شوید، احتمالاً این سؤالها و بسیاری پرسشهای دیگر برایتان پیش آمده و باز هم احتمالاً درست به همین خاطر الآن مشغول مطالعهی این نوشته هستید. در این نوشته میخواهم به راهنمای شروع گیاهخواری برای افرادی که میدانند چرا میخواهند گیاهخوار شوند، اما نمیدانند باید از کجا شروع و دقیقاً چکار کنند بپردازم.
البته که من نه کارشناس هستم، نه متخصص تغذیه، اما میدانم پرسشهایی که برای شما پیش آمده و مشکلاتی که در روزها و ماههای بعد از شروع گیاهخواری با آنها مواجه خواهید شد، تقریباً، کم یا بیش، مشابه همان چیزهایی هستند که من و گیاهخواران دیگر قبلاً بهصورت کاملاً ملموس و عینی تجربه کردهایم و مطمئناً پیداکردن پاسخ این پرسشها میتواند کمکی هر چند اندک به گیاهخوارشدن شما کند. درواقع هدف این نوشته تنها ارائهی چند دستورالعمل برای شروع گیاهخواری نیست، بلکه مقصود من از نوشتن آن، به اشتراکگذاشتن تجربهی خود از آغاز گیاهخواری پس از حدود ده سال، بهعلاوهی تجربههای گیاهخواران دیگری که میشناسم است، تا بهاینترتیب تا جایی که میتوانم راه را برای گیاهخوارشدن افراد بیشتر هموارتر کرده باشم.
توضیح لازم
در این نوشته پاسخهایی برای پرسش چطور گیاهخوار شویم ارائه خواهند شد، اما این پاسخها همه با این فرض هستند که شما اطلاعات کافی دربارهی زمینههای گیاهخواری دارید و همچنین میخواهید در درجهی اول بهخاطر احقاق حقوق حیوانات و جلوگیری از شکنجه و کشتار آنها گیاهخوار شوید. چنانچه هیچگونه آشناییای با گیاهخواری ندارید، میتوانید ابتدا نوشتهی «راهنمای کامل وگانیسم» را مطالعه کنید، در آن نوشته تلاش کردهام به تمامی موضوعاتی که در گیاهخواری مطرح میشوند اشاره کنم.
گذشته از این توجه داشته باشید که اگر بهمنظور دریافت رژیم غذایی گیاهخواری برای کاهش وزن، افزایش وزن، لاغرشدن، چاقشدن، درمان بیماریها و مانند آنها در این صفحه هستید، پاسخهای خود را اینجا پیدا نخواهید کرد و پیشنهاد میکنم برای لاغر و چاقشدن از کارشناسان تغذیه کمک بگیرید و همچنین اگر گمان میکنید میتوان با گیاهخواری بیماریها را درمان کرد، به پزشکانی که با گیاهخواری آشنا هستند مراجعه کنید و هرگز به اظهارنظرهای افراد فاقد تخصص اعتماد نکنید.
نکتهی مهم دیگر اینکه درصورتیکه به یک بیماری خاص و جدی مبتلا هستید، پیش از گیاهخوارشدن با پزشک خود یا بهتر، با پزشکی که با گیاهخواری آشنا باشد، مشورت کنید.
داستان شروع گیاهخواری من
من از بچگی از گوشت قرمز متنفر بودم و بهغیر از کباب کوبیده هیچ وقت گوشت قرمز، که البته مثل الان فقط گوشت نامیده میشد، نه گوشت قرمز، نمیخوردم و همه از این موضوع با خبر بودند، ولی خب آن زمان مثلاً اگر غذا قورمهسبزی بود، من تکههای گوشت را جدا میکردم و باقی غذا را میخوردم، کاری که خیلی از بچههای دیگر و حتی بزرگسالها میکنند. راستش الان که فکر میکنم یادم نمیآید دقیقاً چرا از گوشت بدم میآمد و مطمئن نیستم که این تنفر به خاطر طعم گوشت بوده باشد.
یک چیز دیگر را هم خوب بهیاد دارم و آن اینکه بهشدت از یک قسمت از بازار که راستای قصابها بود، میترسیدم و هر وقت با مادر یا مادربزرگم برای خرید میرفتم، از همان اول قول میگرفتم که از کنار «گوشتفروشا» رد نشویم.
خوب یادم هست یک بار برای عروسی یکی از آشناها به روستا رفتیم، چون بستگان پدری من در روستا زندگی میکردند. آن موقعها در آن روستا رسم این بود که چندین روز، فکر کنم هفت روز، مراسم عروسی را کش دهند و هر روز یک قسمت از مراسم را اجرا کنند. البته این مهم نیست، مهم اینجاست که افرادی که در منزلشان بودیم در این چند روز، هر روز یک گوسفند میکشتند و با او آبگوشت درست میکردند و درواقع ناهارها بدون استثنأ آبگوشت بود. شبها هم که به قول معروف خودیها میماندند، باقی اعضای بدن آن گوسفند، مثل کبد، قلب و … را بهعنوان شام میپختند و میخورند. این یعنی در هیچ وعدهی غذایی خبری از برنج یا هیچ غذای دیگری نبود و از آنجا که من اصلاً گوشت نمیخوردم، تمام آن هفت روز فقط شیرینی خوردم، البته یک شب زن دایی پدرم دلش سوخت و کمی برنج خالی برایم پخت.
یاد دارم مادربزرگ پدریام اعتقاد زیادی به قربانیکردن داشت و دو بار از دفعاتی که قربانی کرد را خوب در نظر دارم، چون این دو بار بهخاطر پدرم بودند، یکی بهخاطر فارغالتحصیلشدن و یکی هم بهخاطر رفعشدن خطر تصادفی که در جاده داشت. البته مطمئنام مادربزرگم بیشتر از این حرفا قربانی کرده، اما من فقط تصویر این دو مورد در ذهنام هست.
من هر دو بار گوسفندی که قرار بود فردا کشته شود را دیدم و خوب یادم هست که از اینکه این موجود زنده فردا دیگر زنده نیست ناراحت بودم. من هرگز برای دیدن قربانیکردن نرفتم، اما بعد از کشتن آن موجود بیچاره میدیدم که لاشه را به درخت آویزان و اعضای بدناش را بین دیگران تقسیم میکردند و بعضی قسمتها را، مثل سر، پاها و دستها و قسمتی که به آن سیرابی میگفتند، برای خودشان برمیداشتند. این را گفتم که بگویم من تا سالها اصلاً کشتهشدن هیچ حیوانی، به غیر حشرات، را بهچشم ندیدم.
حدود دوازده یا سیزدهساله بودم که از طریق کتاب بوف کور که دست پدرم دیده بودم، با صادق هدایت آشنا شدم و بعد از خواندن این کتاب از هدایت خوشم آمد و گاهی داستانها و کتابهایاش را میخواندم. روزی که برای اولین بار چشمام به کتاب فواید گیاهخواری هدایت افتاد، مثل یک عکس واضح جلوی چشمانام است. من هدایت را یک نویسنده و ادیب میدانستم و اصلاً نمیتوانستم سر درآورم چرا این آدم باید دربارهی سلامتی و تغذیه کتاب بنویسد و همین کنجکاوی باعث شد این کتاب را بخرم. اگر این کتاب را خوانده باشید، خوب میدانید هدایت با آن قلم و احساسات فوقالعادهاش، چطور توانسته رنج حیوانات را طوری تصویر کند که اشک آدم را درآورد.
چندین سال گذشت ، سالهای خیلی سخت، که روزی مادرم به من گفت بیا شیوا یک کانال پیدا کردم که برای خودِ تو ساخته شده، کانال ماهواره منظورش بود. آن کانال شبکهی سوپریم مستر چینگهای بود، که کل برنامههای خود را به گیاهخواری، حقوق حیوانات، محیطزیست و صلح اختصاص داده بود. مسلماً من از این شبکه خیلی خوشم آمد، خصوصاً اینکه همهی برنامههای آن به چند زبان مختلف از جمله فارسی زیرنویس داشتند و میتوانستم از محتوای تمام آنها مطلع شوم.
من مدتی برنامههای این شبکه را دنبال میکردم و با توجه به زمینهای که بعد از خواندن کتاب فواید گیاهخواری در ذهن داشتم، روزبهروز بیشتر به موضوع حیوانات و گیاهخواری علاقه پیدا میکردم، ولی همچنان گوشت میخوردم. اما چرا؟
من فکر میکنم خیلی دقیق و روشن میدانم چرا. به دو علت: یک اینکه هنوز همچنان صحنهای از کشتهشدن یک موجود زنده را ندیده بودم و دو اینکه برای من گیاهخوارها «دیگران» بودند، گروهی از انسانها بودند که من از آنها شناخت نداشتم و فقط میدانستم گوشت نمیخورند، همین. دیگری فرضکردن گیاهخوارها باعث شده بود اصلاً نتوانم خود را یکی از آنها تصور کنم. من مطمئنام این، یعنی این عدم شناخت کافی از گیاهخوارها و دیگری فرضکردن آنها، یکی از بزرگترین موانع برای واردشدن یک فرد دوستدار حیوانات به جمع گیاهخوارهاست. بهعبارت دیگر گیاهخوارها برای من در فضایی بودند که اطرافاش با دیوار پوشیده شده بود و فکر اینکه واقعی و در عمل میتوان از این دیوار عبور کرد و یکی از آنها شد به ذهنام نمیرسید.
دست آخر یکی از همان روزها که برنامههای این شبکه را نگاه میکردم، برای اولین بار دیدم که حیوانی کشته میشود، آن هم چه کشتهشدنی. این صحنه یکی از قسمتهای مستند ساکنان زمین بود که بهنظرم یکی از بهترین و شاید بهترین مستندیست که در ارتباط با حقوق حیوانات ساخته شده. خلاصه چند لحظه بعد، زمانی که قرار بود ناهار مرغ بخوریم، من رسماً گیاهخوار شدم و بعد از آن نتوانستم هرگز لب به هیچ گوشتی بزنم.
البته آن موقع وگان نبودم، چون چیزی از صنعت شیر و تخممرغ نمیدانستم. برای من گاوهای شیرده و مرغهای تخمگذار هنوز همان حیوانات شادی بودند که در ذهن دیگراناند، کمااینکه صادق هدایت هم در کتاباش همین فرض را داشته. کمی بعد، نمیدانم دقیقاً چه وقت، با دیدن صنعت شیر و تخممرغ در یکی از صفحات فیسبوک وگان شدم. البته حقیقتاً چندین بار بین وگانبودن و گیاهخواربودن در نوسان بودم، اما هرگز گوشت نخوردم. مدتی خام گیاهخوار شدم که به شکست منتهی شد و اکنون هم وگانام و وگان باقی میمانم. این داستان گیاهخوارشدن من بود.
چطور گیاهخواری را شروع کنیم؟ | چطور گیاهخوار شویم ؟
گیاهخوارشدن بسیارآسانتر و سادهتر از چیزی که برای غیرگیاهخواران بهنظر میرسد است و اگر از من بپرسید چطور گیاهخواری را شروع کنیم؟ خواهم گفت همینطوری! از همین الان مصرف هر گونه محصول حیوانی را کنار بگذارید. به همین راحتی! همانطور که برایتان تعریف کردم من خود دقیقاً همینطور گیاهخوار شدم، در یک آن و البته با داشتن زمینه، چیزی که شما هم دارید، اگر نه الان اینجا نمیبودید.
مطمئن هستم این پاسخ من مخالفان بسیاری دارد. خیلیها بر این باورند که زندگی ما آنقدر با غذاهای گوشتی و محصولات حیوانی درآمیخته که نمیتوان به این راحتی دست از استفاده از تمام محصولات حیوانی برداشت. راستش کمتر کسی با نظر من موافق است، چرا که خیلیها بر این باورند که چنین روشی حتی آنهایی که زمینهی گیاهخوارشدن را دارند را میترساند و آنها را میپراند! از نظر آنها بهتر است آنهایی که آمادگی کافی ندارند، کمکم گیاهخوار شوند.
شاید بتوان گفت اینکه چطور گیاهخوار شویم، بسته به هدف ما از گیاهخواری، شخصیت و احساساتمان و چند فاکتور دیگر اینچنینی دارد. مثلاً ممکن است شخصی با دیدن ظلم و شکنجهی دامها و مرغها در دامداریهای صنعتی، مرغداریها و کشتارگاهها، تصمیم به نخوردن گوشت بگیرد، اما هنوز یا اطلاعات زیادی دربارهی آنچه بر سر گاوهای شیرده یا مرغهای تخمگذار میآید ندارد، یا علیرغم داشتن اطلاعات کامل، هنوز این مقدار جنایت را کافی ندانسته تا دست از خوردن شیر و تخممرغ بردارد، یا دقیقاً نمیداند چطور لبنیات و تخممرغ را کنار بگذارد و بنابراین همچنان لبنیات و تخممرغ مصرف میکند. این دسته افراد «گیاهخوار» خوانده میشوند، یعنی هیچ نوع گوشتی نمیخورند، اما لبنیات، تخممرغ و عسل میخورند.
ممکن است شما از تمامی آنچه در کل صنعت دامپروری، شامل آنچه بر سر مرغهای تخمگذار، جوجههای نر، گاوهای شیرده و …، میآید آگاه باشید، اما گمان کنید که فعلاً تنها توانایی کنارگذاشتن گوشت را دارید و باید ترک لبنیات و تخممرغ را برای مراحل بعد بگذارید، شاید این روش خوبی باشد، اما بهنظرم قبل از پیشگرفتن این مسیر از خود بپرسید که چرا کنارگذاشتن لبنیات و تخممرغ سخت است؟ آیا این کار واقعاً سخت است یا چون اکثر گیاهخواران اینگونه گیاهخوار شدهاند به شما هم چنین تلقین شده؟ آیا کنار گذاشتن لبنیات و تخممرغ سختتر از شکنجههاییست که مرغها و گاوهای ماده تحمل میکنند؟
اگر پاسخ شما مثبت است، یعنی اگر دشواری کنارگذاشتن لبنیات و تخممرغ از هزینهای که بر حیوانات تحمیل میکنید بیشتر است، بهتر است همان راه گیاهخواری تدریجی را انتخاب کنید. پیشنهاد میکنم اگر این روش را انتخاب کردید، یک برنامهی زمانی، چیزی شبیه برنامهی زیر، البته با توجه به شرایط و با خلاقیت خودتان، برای خود تهیه کنید. مثلاً:
- از امروز دیگر گوشت قرمز و ماهی نمیخورم.
- حداکثر تا دو هفتهی دیگرگدیگر مرغ را هم کنار میگذارم.
- حداکثر یک ماه فرصت دارم تا بتوانم مصرف تخممرغ بهشکل مصرف مستقیم را ترک کنم.
- حداکثر تا دو ماه بعد شیر، ماست و پنیر بهشکل مصرف مستقیم را حذف میکنم.
- حداکثر تا سه ماه بعد محصولات حیوانی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم را از برنامهی غذایی خود حذف میکنم.
منظورم از ترک تخممرغ و لبنیات بهشکل مصرف مستقیم، خوردن این محصولات حیوانی بدون هیچ تغییریست. مثلاً تا پیش از ترک مصرف مستقیم شیر، شما کیکی که در آن از شیر استفاده شده را میخورید، اما پس از ترک مصرف محصولات حیوانی بهشکل مستقیم و غیرمستقیم، نه خودِ شیر را میخورید و نه هیچ خوراکی دیگری که در آن از شیر استفاده شده است. پس از اینکه موفق به رسیدن به مرحلهی آخر برنامهریزی خود شوید یک «وگان» خواهید بود.
بار دیگر به پرسشها برگردیم. اگر پاسخ شما به پرسشهایی مطرح کردیم منفی است، یعنی اگر فکر میکنید کنارگذاشتن یکبارهی تمام محصولات حیوانی، از جمله تخممرغ و لبنیات، سختتر از رنجی که بر حیوانات تحمیل میشوند نیست، تنها کافیست در یک آن دست از استفاده از تمامی محصولات حیوانی و هر غذا و خوراکیای که در آن از محصولات حیوانی استفاده شده بکشید و بهجای زمانبندیِ حالت قبل، با کمی جستوجو و البته بهراحتی، جایگزینهای وگان برای غذاها، شیرینیها، دسرها و خلاصه تمامی خوراکیهایی که دوست دارید پیدا کنید. در این حالت شما یک «وگان» یا «پاکگیاهخوار» خواهید بود و مطمئن باشید در این حالت به زمان کمتری برای وفقدادن خودتان با زندگی و رژیم غذایی جدید نیاز دارید.
اگر از من بپرسید میگویم روش دوم بهتر است، چرا که شما را درگیر چگونگی ترک محصولات حیوانی مختلف نمیکند و میتوانید با وجدانی راحت دنبال خوراکیها و محصولات عاری از هر مادهی حیوانی بگردید. گذشته از این احتمال اینکه افرادی که گیاهخواری تدریجی را انتخاب میکنند در میانهی راه بازبمانند و راه خود را ادامه ندهند، واقعاً کم نیست، بااینحال این شما هستید که با توجه به شناختی که از خود و شرایط خود دارید، راه درستتان را انتخاب میکنید.
در رژیم گیاهخواری چه بخوریم؟
همانطور که گفتم منظور از گیاهخواری سبزی یا میوهخواری محض نیست و چنین نیست که با استفاده از رژیم غذایی گیاهخواری از غذاهایی که قبلاً میخورید و دوستشان داشتید، دست بکشید و باقی عمرتان را تنها میوه و سبزی بخورید. درست است که غذاهای زیادی با گوشت درست میشوند، اما اگر خوب فکر کنیم میبینیم بیشتر مواد اولیهای که برای درستکردن غذاها از آنها استفاده میکنیم، سبزیجات مختلف و حبوبات به اضافهی نان هستند.
زمانی که من گیاهخوار شدم اینکه باید بعد از این چه بخورم برایام مطرح نبود، تنها چیزی که مطرح بود این بود که دیگر گوشت نخورم. راستش این موضوع برای من هیچوقت به موضوع سخت، یا حتی اندکی سخت تبدیل نشد. زمانی که من گیاهخوار شدم از همان روز اول مادرم با من همکاری کامل کرد، اما دردسر و زحمت زیادی به دردسرهایاش اضافه نشد، تنها کاری که او کرد این بود که مثلاً موقع پخت قرمهسبزی، هنگام اضافهکردن گوشت مقداری از خورشت را برای من جدا کند، یا مثلاً اگر سالاد الویه درست میکرد، موقع اضافهکردن مرغ یا کالباس مقداری را برای من برمیداشت و البته خوشبختانه مادرم بههیچ عنوان از کارهایی که مادرهای دیگر بهخاطر دلسوزی انجام میدهند و مثلاً مقداری آب مرغ را به سالاد اضافه میکنند، نکرد و همکاریاش با من تا جایی بود که حتی قاشقی که به گوشت زده بود را به غذای من نمیزد.
اما اینکه در گیاهخواری چه بخوریم برای خیلی از افرادی که قصد گیاهخوارشدن دارند موضوع مهمیست و طبیعیست که چنین باشد. این جمله که دوست دارم گیاهخوار شوم، اما نمیدانم چه بخورم، کم به گوش من نخورده. گذشته از اینکه آیا این یک بهانهتراشیست یا نه، یافتن پاسخ این پرسش میتواند راه را برای گیاهخوارشدن افراد علاقهمند هموار کند.
گفتم که غذاهای من بعد از گیاهخواری چگونه بودند، گذشته از مواردی که گفتم بسیاری از غذاهایی که با گوشت پخته میشدند را یا بدون گوشت خوردم یا با جایگزینهایی مثل سویا و قارچ. خوراک بادمجان، ماکارونی، آش، لوبیا پلو و سایر انواع پلو، الویه، سالاد ماکارونی و خیلی از گزینههای دیگر پیش روی من بودند و هر از گاهی هم غذایی جدید به آنها اضافه میشدند.
شما هم میتوانید بسیاری از غذاهایی را که تا پیش از گیاهخواری با اضافهکردن گوشت میپختید، اکنون بدون گوشت درست کنید و با کسب مهارت، پس از چند بار خواهید دید طعم این غذاها بهتر از قبل اگر نباشد، بدتر از آن هم نیست. بعضی از غذاهای معمولی را که ما ایرانیها میخوریم و گیاهخواران آنها را بدون گوشت میپزند در فهرست زیر میبینید:
- قورمهسبزی
- ماکارونی
- خوراک بادمجان
- کوکو
- کتلت
- آش رشته
- دیزی
- قیمه
- انواع پلو
- استانبولی
- لوبیا پلو
- سوپ جو
- انواع دلمه
- کوفته
- کباب کوبیده
- کباب چنجه
- و …
اگر خیلی با غذاهای گیاهی آشنا نباشید، شاید غذاهایی مثل کباب چنجه و دیزی وگان برایتان عجیب باشد، اما این دست غذاها که بهلطف خلاقیت گیاهخوارها شکل گرفتهاند کم نیستند، محصولاتی مثل سوسیس، کالباس و برگر گیاهی، گوشت گیاهی، پنیر توفو، شیر سویا، شیر بادام و … هم از جمله محصولاتی هستند که از نظر ظاهری شبیه به محصولات مشابه گوشتی و لبنی هستند و میتوانید از آنها برای پخت انواع غذاهای گیاهی استفاده کنید. تازه اینها تنها بخشی از غذاهای اصلیای هستند که معمولاً در وعدههای ناهار و شام پخته میشوند و میتوان گفت غذاهای گیاهخواری آنقدر زیادند که حتی اگر هر روز یکی از آنها را بپزید، تا سالها غذای تکراری نخواهید خورد و البته میتوانید به اینها انواع سالاد، دسر، کیک، بستنی و … را هم اضافه کنید.
نگران این نباشید که پس از گیاهخواری باید با غذاهای خوشمزه خداحافظی کنید. نه، اصلاً اینطور نیست. غذاهای بدون گوشت و گیاهی نامحدودی پیش روی شما هستند که همانطور که دیدید اصلاً دور از ذائقهی ایرانیها نیستند و پخت آنها هم عموماً کار سختی نیست.
با توجه به این حرفها مشکل خاصی برای پخت غذاهای گیاهخواری ندارید، تنها کافیست چند کتاب آشپزی گیاهی یا وگان تهیه کنید و یا بهتر، از وبسایتهای متعدد ایرانی و خارجی که بینهایت غذای گیاهی و وگان در اختیارتان قرار میدهند استفاده کنید. مطمئن باشید خیلی طول نخواهد کشید که مسئلهی در گیاهخواری چه بخوریم کاملاً از ذهنتان پاک شود.
در رژیم غذایی گیاهخواری چه نخوریم؟
گفتم که افرادی که گیاهخوار میشوند یا «گیاهخوار» هستند یا «وگان». البته دستهبندیهای دیگری هم برای انواع گیاهخواران با توجه به آنچه میخورند و نمیخورند، مثل لاکتو، اوو و … تعریف شدهاند که واقعاً چندان مهم نبوده و چیزی جز چند اسم نیستند.
«گیاهخوارها» انواع گوشت شامل گوشت قرمز، مرغ، ماهی، بوقلمون و هر حیوان دیگر و هر غذا یا خوراکیای را که از گوشت حیوانات در آن استفاده شده باشد نمیخورند. تأکید میکنم که گیاهخواران غذاهایی که در آنها گوشت هست را «بههیچ وجه» نمیخورند! یعنی چنین نیست که مثلاً اگر جلوی یک گیاهخوار قورمهسبزی با گوشت بگذارید، گوشتهای آن را جدا کند و باقی را بخورد. اگر بخواهم روشنتر احساس گیاهخواران نسبت به گوشت داخل غذاها را برایتان توصیف کنم، میتوانم بگویم که گیاهخواران فرقی بین گوشت حیوانات و گوشت انسان نمیبینند و همانطور که شما اگر در غذایی گوشت انسان باشد به آن لب نمیزنید، گیاهخواران هم به غذاهای دارای گوشت لب نمیزنند.
البته شاید فکر کنید این چیز عجیبیست، اما به احتمال زیاد اگر خودتان گیاهخوار شوید، چنین احساسی را نسبت به گوشت خواهید داشت. حتی به قول صادق هدایت از اینکه سر چنین سفرهای بنشینید وحشت خواهید داشت، چرا که دیگر گوشت را همان چیزی که هست میبینید، نه آنچه که برایمان ترسیم شده. راستش من هم واقعاً چنین احساسی داشتم و با دیدن تکهای از بدن حیوان سر سفره واقعاً میترسیدم و البته ناراحت میشدم و به همین خاطر مدتی، حتی در جمعهای رسمی، سر سفره نمینشستم.
دستهی دیگر یعنی «وگانها» همان چیزهایی که گیاهخواران نمیخورند را نمیخورند، اما علاوه بر آنها انواع محصولات لبنی شامل شیر، ماست، پنیر، کشک، بستنی، خامه، شیرخشک و …، تخم مرغ و هر پرندهی دیگر، ژلاتین و عسل و در یک کلام هر چیزی که در آن مادهای حیوانی وجود داشته باشد را هم نمیخورند.
البته گیاهخوارها و وگانها چیزهایی که نمیخورند را نه بهشکل مستقیم نمیخورند و نه بهشکل غیرمستقیم. بهعبارتی از خوراکیهایی که شامل یکی از این مواد ممنوع باشند هم استفاده نمیکنند و این باعث میشود که هنگام انتخاب مواد غذایی با دقت بیشتری به ترکیبات آنها توجه کنند. البته بعد از مدتی محصولاتی که گیاهی یا وگان هستند را در ذهن خواهید داشت و خیلی موقعها راحت آنها را پیدا میکنید. در آینده در نوشتهای جداگانه حتماً موضوعی را به معرفی محصولات گیاهی و وگان اختصاص خواهم داد.
جا دارد باز هم تکرار کنم که با وگانشدن هیچ چیز خوشمزهای را از دست نخواهید داد و وگانهای باسلیقه و خلاق جایگزینهای بسیار زیادی برای خوراکیهایی با محصولات حیوانی پیدا کردهاند. تنها کافیست نام یکی از خوراکیهایی را که در آن از محصولات حیوانی استفاده شده و شما آن را دوست دارید همراه با کلمهی وگان، البته ترجیحاً بهزبان انگلیسی، در اینترنت جستوجو کنید تا با چشمهای خودتان ببینید!
آیا چیزی به نام رژیم غذایی گیاهخواری وجود دارد؟
خیلی از افرادی که قصد دارند گیاهخوار شوند بر این گمان هستند که برای گیاهخوارشدن باید یک رژیم غذایی خاص، که در آن غذاهایی که باید در هر وعدهی غذایی در طول هفته خورد و در آن میزان مواد معدنی، ویتامینها و … کامل و دقیق مشخص شدهاند، در اختیار داشته باشند و به همین خاطر دربهدر دنبال رژیم غذایی گیاهخواری هستند.
لحظهای که من گیاهخوار شدم، گیاهخواری برایام آنقدر ناشناخته بود که پس از چند دقیقه این فکر به ذهنام رسید که با گیاهخوارشدن خیلی زود مریض میشوم و میمیرم! فکر اینکه ممکن است با گیاهخواری ضعیف و بیمار شوم مدتها در ذهنام بود و واقعاً در آن زمان اینترنت و شبکههای اجتماعی آنقدر که امروز هستند، گسترده نبودند و من منبعی برای کسب اطلاع در این زمینه نداشتم.
دست آخر همراه مادرم به یک کارشناس تغذیهی معروف در شهرمان رفتیم و خوب به یاد دارم که حدود 6 ساعت صبر کردیم تا نوبت ما برسد. زمانی که وارد شدم اولین سؤال آن خانم این بود: «خب … میخوای چقدر بشه وزنت؟!»، گفتم من برای وزن نیامدهام، من تازگی گوشت نمیخورم و آمدهام تا ببینم چه بخورم که جایگزین گوشت باشد و بدنام یک موقع کم نیاورد. او هم هاجوواج کمی مرا نگاه کرد و گفت من واقعاً نمیدانم، من فقط بر اساس هدف مراجع برای افزایش یا کاهش وزن، برنامهی غذایی مینویسم و در همهی برنامهها گوشت هست و نمیتوانم کمکی به شما بکنم.
من واقعاً قید سلامتیام را زده بودم، چون فرقی نداشت چه بر سر من بیاید، هر چه که میشد، من اگر میخواستم هم نمیتوانستم بار دیگر گوشت بخورم. خلاصه سالها گذشتند و من هنوز زندهام و تا امروز به غیر از یک دوره کمبود آهن، بیماری جدیای نداشتهام. البته الان دیگر اینطور نیست و پزشکان و متخصصان تغذیهی نسبتاً زیادی به افرادی که قصد دارند گیاهخوار شوند کمک و آنها را راهنمایی میکنند.
اگر تا پیش از اینکه گیاهخوار شوید رژیم یا برنامهی غذایی زمانبندیشده، آنطور که کارشناسان تغذیه با توجه به شرایط هر فرد برایاش تنظیم میکنند، نداشتهاید، پس از گیاهخوارشدن هم نیازی به چنین رژیمی نخواهید داشت. همانطور که تا قبل از گیاهخوارشدن بهدنبال غذاهایی بودید که نیازهای بدنتان را تأمین کنند و خیلی از مواقع برای پیداکردن این منابع در اینترنت جستوجو میکردهاید، پس از گیاهخواری هم همین کار را بکنید، البته با دو تفاوت. یکی اینکه دیگر روی منابع غذایی حیوانی حساب نکنید و دوم اینکه دیگر مثل سابق به هر منبعی اعتماد نکنید.
اگر پیش از گیاهخوارشدن از رژیم غذایی دقیقی پیروی میکردهاید و میخواهید همچنان چنین رژیمی داشته باشید، میتوانید به یکی از کارشناسان تغذیه که با گیاهخواری آشنا است، مراجعه کنید. البته متأسفانه تعداد افراد متخصص آشنا با گیاهخواری در شهرهای کوچک زیاد نیست، اما با کمی جستوجو میتوانید از راه دور هم از مشاورهی تغذیه کارشناسان تغذیهی آشنا با گیاهخواری استفاده کنید. توجه داشته باشید که حتماً قبل از استفاده از رژیم غذایی آنلاین یا تلفنی یک کارشناس تغذیهی گیاهخواری از تخصص او اطمینان کسب کنید و به هر کسی اعتماد نکنید.
چطور گیاهخوار بمانیم؟
شروع گیاهخواری و اینکه چطور گیاهخوار شویم یک موضوع است و اینکه چطور گیاهخوار بمانیم موضوع دیگری. خیلی از افرادی که گیاهخوار میشوند، پس از مدتی نمیتوانند خوردن گوشت را حتی تصور کنند و تعجب میکنند از اینکه چگونه قبلاً میتوانستهاند چنین چیزی بخورند و من دقیقاً اینگونه بودم، اما به هر صورت افراد مختلف ممکن است به علل مختلف چندان در گیاهخوارماندن ثابتقدم نباشند. راستش من بعد از گیاهخوارشدن هیچوقت حتی فکر خوردن دوبارهی گوشت را هم نکردم، اما چند نفر دور و نزدیک را میشناسم که اینچنین بودهاند. این افراد یکی بهخاطر ناتوانی در درستکردن غذا بهخاطر تغییر شرایط، مثلاً رفتن به خوابگاه، یکی بخاطر این فکر که بیماریاش ناشی از گیاهخواریست، یکی بهخاطر فراموشکردن واقعیت گوشت و خلاصه هر کدام به علتی از گیاهخواری بازگشته بودند.
ثباتقدم در گیاهخواربودن نیازمند داشتن انگیزهای بسیار قویست و به جرأت میگویم که هیچ انگیزهای به اندازهی جلوگیری از ریختهشدن خون حیوانات نمیتواند گیاهخواران را به گیاهخوارماندن ترغیب کند. افرادی که بهخاطر سلامتی، کاهش وزن، افزایش وزن، پاکسازی روح و مانند آنها گیاهخوار میشوند، با احتمال بیشتری از گیاهخوارشدن برمیگردند، اما افرادی که در درجهی اول بهخاطر حیوانات رژیم گیاهخواری را انتخاب میکنند، کمتر بار دیگر گوشتخوار میشوند.
البته این سخنان به این معنی نیست که گیاهخوارانی که با هدف حمایت از حیوانات گیاهخوار شدهاند دیگر گوشتخوار نمیشوند. متأسفانه طی این چند سالی که با موضوع گیاهخواری به اشکال مختلف در ارتباط بودهام، کم ندیدهام افرادی را که تنها با دیدن یک عکس یا یک ویدئو از کشتار حیوانات، تحت تأثیر قرار میگیرند و برای مدتی گیاهخوار میشوند، اما خیلی اوقات آن تصاویر دیر یا زود از ذهنشان پاک میشوند و این افراد دوباره خوردن گوشت را از سر میگیرند.
همانطور که گفتم تصویری که ما از گوشت داریم عمیقتر از این حرفها در نظر ما حک شده و سخت بتوان برای همیشه آن را با تصویری واقعی جایگزین کرد و بهعبارتی سخت است بتوان با هر بار دیدن گوشت یک تکه از بدن یک حیوان را که بار ترس و درد کشتهشده دید. البته این اصلاً به معنی غیرممکنبودن این کار نیست و تعداد زیاد وگانهایی که در سرتاسر کرهی زمین زندگی میکنند و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده میشود، خود برای اثبات این سخن کافیست.
پیشنهاد میکنم همیشه خود را با موضوعاتی که با گیاهخواری در ارتباط هستند درگیر کنید، مثلاً همیشه به موسیقیهایی که دربارهی گیاهخواری و حقوق حیوانات هستند یا به آهنگهایی که خوانندهها و نوازندگان گیاهخوار ساختهاند گوش کنید، کتابهایی که در این زمینه نوشته شدهاند، یا نویسندگان آنها گیاهخوار هستند بخوانید، دوستان گیاهخوار مجازی و واقعی پیدا کنید، اگر نقاش، نویسنده یا آهنگساز هستید، سوژههایی در این ارتباط پیدا کنید و خلاصه هر طور شده زندگیتان را با گیاهخواری عجین کنید. در حال حاضر در بسیاری از شهرها، حتی شهرهای کوچک، انجمنهای گیاهخواری تشکیل شده و میتوانید با پیوستن به آنها بیشتر با با گیاهخواری درگیر شوید.
با انتقادها و سرزنشهای دیگران چه کنیم؟
گیاهخوارها خوب میدانند که بیشتر افراد پس از اطلاع از گیاهخواریشان بلافاصله به متخصصان تغذیه تبدیل میشوند و شما هم حتماً چنین مشکلی را تجربه خواهید کرد. شاید انتقادها و سخنان دیگران در ابتدا برایتان آزاردهنده باشند، اما خیلی زود، مثل باقی گیاهخواران، با مواجهشدن با انتقادات دیگران به یاد این لطیفه میافتید، میخندید و حرفهای کارشناسانهی افراد بدون تخصص را نادیده میگیرید و بهقول معروف گوشتان از این حرفها پر میشود.
معمولاً اولین ایرادها از جانب دیگران پس از اطلاع از گیاهخوارشدن شما یا «ولی پروتئین بدنت رو چطور تأمین میکنی» است یا «نه، بدن انسان به همهی مواد غذایی نیاز داره». به شما خواهند گفت که خدا حیوانات را برای خوردن انسانها آفریده و اگر گوشت نخورید، ضعیف و بیمار خواهید شد و سخنانی از این دست. البته مسلم است که اگر پرسشهای دیگران برای خود شما هم پرسش شدند، باید درصدد یافتن پاسخ آنها برآیید.
من مثل خیلی از گیاهخوارها آن اوایل بحثهای طولانی و گاه آزاردهندهای با دیگران برای متقاعدکردنشان به اصرارنکردن بر سر چیزی که دربارهی آن نمیدانند داشتم، اما حقیقتاً بعد از چند سال فهمیدم اینگونه بحثهای موردی، جز اتلاف وقت چیزی نیستند و برای گسترش گیاهخواری باید راه دیگری در پیش گرفت. نحوهی مواجههی شما هم با انتقادات دیگران به حوصله و ویژگیهای شخصیتی خودتان برمیگردد. میتوانید با صبر و حوصله برای آنها دربارهی گیاهخواری توضیح دهید، میتوانید چند کتاب یا وبسایت ما را به آنها معرفی کنید یا اصلاً بحث را عوض کنید و موضوع را جدی نگیرید.
اگر دیگر اعضای خانواده گیاهخوار نشدند چه؟
احتمال اینکه شما و سایر اعضای خانواده و یا دیگر افرادی که با آنها زندگی میکنید، همزمان گیاهخوار شوید بسیار پایین است و از آنجا که ظاهراً این گیاهخواران هستند که کار غیرعادی میکنند، این شما هستید که باید خود را با شرایط جدید هماهنگ کنید. مثلاً ممکن است مجبور باشید پس از گیاهخوارشدن خودتان برای خود غذا بپزید یا اگر یک خانم خانهدار هستید باید پس از این، همانطور که گفتم موقع پخت غذا، مقداری از آن را جدا برای خود بردارید.
در بیشتر موارد اینکه سایر اعضای خانواده گیاهخوار نباشند مشکلی ایجاد نمیکند، مگر در بعضی شرایط معدود، مثلاً زمانی که از بین زوجی که زندگی مشترک دارند، فقط یکی گیاهخوار شود و یا سایر اعضای خانواده، بهخصوص مادرها، همچنان بر ضرورت خوردن گوشت اصرار داشته باشند و سعی کنند به طرق مختلف آن را به شما بخورانند.
در بیشتر موارد این خانمها هستند که تصمیم به گیاهخوارشدن میگیرند و احتمال اینکه با مخالفت همسرشان، خصوصاً در زمان بارداری و شیردهی، روبرو شوند بسیار زیاد است. مشکل تهیهی غذای جدا خود مشکلی حاد و حلنشدنی نیست، در این بین چیزی که میتواند دردساز باشد این است که هر یک از طرفین دیگری را درک نکند و این واقعاً ارتباطی به محتوای تصمیم ندارد، بلکه نشان از نبود صمیمیت و همدلی بین زوج دارد که راه حل آن خارج از دانستههای من است.
به هر صورت اگر با مخالفت شریک زندگیتان، و حتی خانوادهی او، مواجه شدید، بهتر است با صبر و حوصله با آنها دربارهی گیاهخواری حرف بزنید و شاید بد نباشد با نشاندادن مستندهایی مثل مستند ساکنان زمین تلنگری هم به آنها بزنید. یکی از روشهای دیگری که میتوانید با استفاده از آن دیگران را با گیاهخواری آشنا و آنها را به گیاهخوارشدن تشویق کنید، این است که آنها را به منزلتان دعوت و برایشان غذاها و خوراکیهای خوشمزهی وگان درست کنید، بدینترتیب آنها عملاً با گیاهخواری بیشتر آشنا خواهند شد. البته حتماً قبل از این کار مطمئن شوید که میتوانید غذاهای وگان خوشمزه درست کنید.
در مورد دوم یعنی دلسوزی نابهجای مادران هم، که متأسفانه واقعاً کم نیست، چارهای جز دقت زیاد به بو و ظاهر غذایی که میخورید ندارید و بهتر است برای اطمینان، خودتان غذا درست کنید. البته میتوانید با صحبت منطقی دربارهی گیاهخواری، معرفی ورزشکاران وگان و باز هم نشاندادن همان مستندی که ذکر کردم نگرانیهای آنها را برطرف کنید.
من در مورد مخالفت دیگران و دلسوزی نابهجای مادران هیچ تجربهای ندارم، اما یکی از دوستان سابقام دلسوزی مادرش را بارها تجربه کرده بود و حتی یک بار به من گفت مادرش او را کف آشپزخانه خوابانده و به زور به او تن ماهی خورانده!
در مهمانیها چکار کنیم؟
یکی از مشکلات شما بعد از گیاهخوارشدن این است که بعد از این در هر مهمانیای که شرکت میکنید، باید به میزبان توضیح دهید که چه چیز میخورید و چه چیز نمیخورید. اگرچه من زیاد مهمانی نمیرفتم، همان معدود دفعات هم حقیقتاً هر یک خود چالشی بود. این موضوع از دو جنبه برای من آزاردهنده بود: یکی اینکه پاسخ به پرسشهای مکرر دربارهی اینکه چه میخورم و چه نمیخورم، که البته به دنبال آن توصیههای پزشکی هم میآمدند، کار کسلکننده و سختی بود و دوم اینکه من دوست ندارم میزبان را بهخاطر خودم به دردسر و زحمت بیندازم. البته نگران این موضوع نباشید، خیلی زود دوستان، بستگان و آشنایان به رژیم غذاییتان عادت و خود را با شرایط شما هماهنگ میکنند.
یکی از دیگر مشکلات گیاهخواران زمانی خود را مینماید که شما در مهمانیهای افرادی که بهاصطلاح با آنها رودربایستی داریم باشید. این چالش برای من پیش آمده. گفتن اینکه من گوشت نمیخورم واقعاً کار سختی نیست، دشوار موقعیتی بود که میزبانی غذایی جلوی من گذاشت و با شوق فراوان گفت که این غذا را مخصوص من درست کرده، اما خوردن حتی اپسیلونی از آن غذا واقعاً شکنجهآور بود. من نه میتوانستم نخورم و نه میتوانستم بخورم! دستآخر هر طور شده کمی از غذا خوردم، اما آنقدر کند که حداقل با تمامکردن غذا همزمان با دیگران بتوانم بشقابم را زیر بشقابهای دیگر بپوشانم!
احتمالاً پس از گیاهخوارشدن تجربههای اینچنینی زیادی خواهید داشت و بهتر است به بیشترشان با خنده و شوخی برخورد کنید تا مشکلی جدی. هیچ مشکلی در ارتباط با غذا به اندازهی جان حیوانات جدی نیست.
اگر کلاً غذاپختن بلد نبودیم چه؟
اگر انگیزهای قوی برای وگانشدن داشته باشید، اینکه کلاً آشپزی بلد نیستید نمیتواند به مسئلهی بزرگی برایتان تبدیل شود. یادگرفتن آشپزی، منظور پختن غذاهای روزمره است، واقعاً آسان است و اگر یک دستور پخت کامل پیش رویتان داشته باشید، میتوانید با طی مرحله به مرحلهی آن، غذایی خوب درست کنید. البته این شرایط بیشتر مختص آقایان مجردیست که خیلی آشپزی نمیدانند و کسی هم نیست که برایشان غذا بپزد، وگرنه کمتر خانمی با چنین مشکلی مواجه میشود.
اگر زمان کافی برای پخت غذا ندارید، میتوانید از راهکارهای زیر یا راهکارهای دیگری که با توجه به شرایط و نیازهای خودتان به ذهنتان میرسند استفاده کنید:
1- از غذاهای وگان غیرخانگی، مثلاً خورشتهای قورمه و قیمه بدون گوشت، خوراک لوبیا، خوراک بادمجان و … استفاده کنید. با کمی جستوجو در اینترنت میتوانید فهرست خوراکیهای وگان کارخانهای را که فعالان گیاهخوار فهرست کرده در فضای مجازی منتشر کردهاند، پیدا کنید.
2- زمانی که مشغول آشپزی میشوید، یا چند نوع غذا درست کنید یا یک نوع غذا را آنقدر زیاد درست کنید که بتوانید از آن چند وعده بخورید.
3- از رستورانهای گیاهی غذا سفارش دهید.
سخن آخر
کم نیستند افرادی که حیوانات را دوست دارند و از رنج آنها در کشتارگاهها باخبرند، اما باز هم گوشت میخورند و من نتوانستهام توجیه دقیقی برای چنین رفتاری پیدا کنم، به غیر از حالتی که خودم تجربه کردم. همانطور که اشاره کردم من در حدود 13 سالگی کتاب فواید گیاهخواری صادق هدایت را خواندم و عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم، اما همچنان تا 8 سال بعد گوشت میخوردم، البته بماند که من کلاً همیشه از گوشت بیزار بودم. هر بار این کتاب را میخواندم با خودم میگفتم دیگر گوشت نخواهم خورد، اما زمانی که در موقعیت غذاخوردن قرار میگرفتم، بهتبعیت از جمع و مثل آنها غذا میخوردم.
به نظرم همین تبعیت از جمع در کنار رفتار مطابق عادت، ناتوانبودن از آشپزی به خاطر سن کم و نداشتن تصویری دقیق از آنچه در دامپروری و مرغداری صنعتی میگذرد، باعث شدند 8 سال طول بکشد تا من بتوانم گوشت و سایر محصولات حیوانی را کنار بگذارم. شاید اگر از همان 13 سالگی مستند ساکنان زمین درست شده بود و من آن را دیده بودم، دیگر سایر عواملی که ذکر کردم توانایی نمیداشتند تا جلودار من برای ترک محصولات حیوانی شوند. تازه آن زمان وسایل ارتباطی اینقدر گسترده نبودند و من فکر میکردم تنها گیاهخوار ایرانی خودم هستم!
اینها را گفتم تا بگویم که اکنون شما، که این نوشته و بسیاری منابع دیگر در ارتباط با راهنمای گیاهخوارشدن را در اختیار دارید، خیلی راحتتر از چیزی که فکر میکنید میتوانید گیاهخوار شوید. گیاهخواری را به چشم چالشی ببینید که پیروزشدن در آن برابر با نجات جان حیوانات بسیاریست، چالشی که در آن نیازی به انجام کارهای سخت و بهخطرانداختن جانتان نیست، تنها کافیست محصولات حیوانی نخورید و به همین سادگی جان هزاران حیوان را که مثل ما رنج را احساس میکنند، نجات دهید و علاوهبراین سهم قابلتوجهی هم، در کاهش تولید گازهای گلخانهای، حل بحران آب، جلوگیری از بیابانزایی، کمک به مشکل گرسنگی 1 میلیارد انسان و … داشته باشید.
چنانچه هر پرسشی در ارتباط با شروع گیاهخواری و اینکه چطور گیاهخوار شوید دارید، میتوانید آن را در قسمت نظرات همین صفحه مطرح کنید. من حتماً تلاش خواهم کرد تا جای توان به آن پاسخ بدهم و درصورتیکه پاسخ پرسش شما را ندانم، سعی میکنم با مراجعه به مراجع و منابعی که در این زمینه سراغ دارم جواب سؤال را پیدا کنم و البته سایر کاربران هم میتوانند با تجارب و دانستههای خود به شما کمک کنند.
بیشتر بخوانید: راهنمای کامل گیاهخواری