معرفی و بررسی پارادوکسهای زنون الئایی

تنها تعداد کمی از فیلسوفان باستان هنوز هم پس از بیش از دو هزار و پانصد سال، ما را مجذوب خود میکنند. زنون الئایی قطعاً یکی از آنهاست. زنون الئایی (۴۹۰-۴۳۰ قبل از میلاد) به خاطر پارادوکسهایش مشهور است که به نظر میرسد، از جمله موارد دیگر، ثابت میکنند که هیچ حرکتی ممکن نیست. اگر یک تیر در حال پرواز، هر زمان که از آن عکس میگیریم، ثابت به نظر میرسد، پس چه زمانی واقعاً در حال حرکت است؟
در واقع دو زنون مشهور وجود دارد: زنون الئایی (۴۹۰-۴۳۰ قبل از میلاد)، که پارادوکسهای او موضوع بحث ما خواهد بود، و زنون کیتونی که احتمالاً بنیانگذار مکتب رواقی است.
نکتهی مشترک هر دو این است که هیچیک از آثارشان به جز در روایتهای دیگران (سرنوشتی که با اکثر فیلسوفان به اصطلاح “پیش از سقراطی” مانند تالس مشترک است) باقی نمانده است. گاهی اوقات، این «دیگران» شاگردانشان بودند (مانند افلاطون که در مورد فلسفهی استادش، سقراط، به ما میگوید). اما بیشتر اوقات، تنها اشاره به برخی از فیلسوفان را در آثار دشمنانشان مییابیم که سعی در بیاعتبار کردن و رد کردن آنها دارند. این اتفاق برای زنون نیز افتاده است: بیشترِ آنچه در مورد او میدانیم از ارسطو آمده است که سعی میکرد نشان دهد پارادوکسهای زنون در واقع کار نمیکنند و بسیار کمتر از آنچه مردم فکر میکردند جالب هستند. در چنین شرایطی، تقریباً شگفتآور است که هنوز هم میتوانیم برخی از پارادوکسهای زنون را بازسازی کنیم.
پارادوکسهای زنون الئایی
1- تیر پرندهی زنون
شاید آسانترین پارادوکس برای شروع، “تیر” باشد: تصور کنید تیری به صورت افقی از جلوی دید شما، مثلاً از چپ به راست، عبور میکند و از دید خارج میشود. اگر به اندازه کافی سریع باشید، میتوانید این تیر را در نقاط مختلف مسیرش، در حالی که از جلوی شما عبور میکند، عکاسی کنید. هر یک از این عکسها چه چیزی را نشان میدهند؟ خوب، یک تیر را نشان میدهند. اما آیا این عکسها تیر را در حال حرکت نشان میدهند؟ این به سرعت شاتر دوربین شما بستگی دارد. با فرض اینکه شما واقعاً بتوانید یک لحظه از پرواز تیر را عکاسی کنید، تیر همیشه در هوا آویزان، بیحرکت و ساکن به نظر میرسد.
اما سپس، زنون میگوید، حرکت تیر از کجا میآید؟ من میتوانم تیر را در هر لحظه، و در هر لحظهی دیگری که بین دو لحظه قرار دارد، عکاسی کنم و هر نقطه از مسیر آن را با چنین عکسی ثبت کنم، و تیر هرگز در حال حرکت دیده نمیشود. زنون میگوید این ثابت میکند که تیر نمیتواند در حال حرکت باشد. در واقع، آن بیحرکت است. حرکت یک توهم است. هیچ چیز نمیتواند به همین دلیل حرکت کند.
حتی کودکان هم متوجه میشوند که چیزی در این استدلال به شدت اشتباه است، اما گفتن دقیقاً چه چیزی اشتباه است و چرا، به طرز شگفتآوری دشوار است. زنون ظاهراً در این گفته درست میگوید که هیچ نقطهای از زمان وجود ندارد که بتوانیم تیر را در حال حرکت ببینیم. در هر لحظه، تیر بیحرکت است. پس چگونه (و چه زمانی) واقعاً حرکت میکند؟
بسیاری از فیلسوفان، تا به امروز، در مورد این مشکل فکر کردهاند. یکی از رویکردهای امیدوارکنندهتر، درک “حرکت” به عنوان چیزی است که فقط در طول زمان میتواند اتفاق بیفتد. “حرکت در یک نقطه از زمان” مفهومی است که هیچ معنایی ندارد، و بنابراین پارادوکس زنون الئایی در واقع یک پارادوکس نیست، بلکه فقط تأییدی بر این فرض است که حرکت را فقط میتوان به عنوان تفاوت در مکان یک چیز در دو نقطهی زمانی مختلف تعریف کرد.
2- قهرمان و لاکپشت
آشیل، برای یونانیان باستان، شناختهشدهترین نمونهی یک قهرمان بود: یک سرباز قوی و بیباک، در نبرد و هر نوع ورزشی شکستناپذیر. اگر آشیل تصمیم میگرفت در یک مسابقه با شما بدود، هیچ شانسی نداشتید. او همیشه برنده میشد.
زنون میگوید، آشیل هرگز نمیتواند به لاکپشت برسد، که همیشه باید جلوتر از قهرمان بزرگ باشد، حتی اگر فقط با کمترین فاصله.
زنون از این فرصت مغتنم استفاده کرد. نه، گفت آشیل هرگز نمیتواند در هیچ مسابقهای برنده شود، حتی در برابر یک لاکپشت! البته، چون لاکپشت در موقعیت ضعیفتری قرار دارد، باید کمی جلوتر از آشیل شروع کند. ده قدم کافی است. حالا هر دو شروع به دویدن میکنند. چند ثانیه بعد، آشیل به نقطه شروع لاکپشت میرسد. اما تا آن زمان، لاکپشت جلوتر رفته است. فرض کنید فقط یک قدم جلوتر است. آشیل به راحتی این فاصله را طی میکند، اما تا قبل از آن، لاکپشت دوباره کمی جلوتر رفته است. در کمترین زمان، آشیل این فاصله را هم طی میکند، اما لاکپشت باز هم کمی جلوتر است… و این روند ادامه مییابد. زنون میگوید آشیل هرگز نمیتواند به لاکپشت برسد، چون لاکپشت همیشه، هرچند با فاصلهای بسیار کم، جلوتر خواهد بود.
مرگ زنون الئایی
مرگ زنون، فیلسوفی شوخطبع اما انقلابی سرسخت، در قیامی علیه ستمگر شهرش، الیا، اتفاق افتاد. نئارخوس، حاکم ستمگر، برای گرفتن اسامی همرزمان زنون او را شکنجه کرد، اما زنون مقاومت کرد. در پایان بازجویی، زنون نئارخوس را به خود نزدیک کرد و گفت که رازی مهم دارد، اما باید در گوشاش بگوید. نئارخوس به او نزدیک شد و زنون با گاز گرفتن گوش او، تا آخرین لحظه مقاومت خود را نشان داد. در این مبارزه، زنون جان خود را از دست داد و نئارخوس گوشاش را.
امروزه، جهان به فیلسوفانی از این دست نیاز دارد. واقعاً گوشهای زیادی به سرهای نامناسب وصل شدهاند.
همچنین بخوانید: آیا اسپینوزا آتئیست بود؟
ترجمهشده توسط تیم تولید محتوای لوکئوم از این منبع