سینما

10 تا از بهترین فیلم‌های کوروساوا | از روشنای طبیعت تا گم‌شدگی هویت

جهان سینمای آکیرا کوروساوا، جهانی‌ست که در آن باد، باران و سایه‌های لرزان، همچون شخصیت‌هایی زنده به صحنه قدم می‌گذارند. در قاب‌های او، طبیعت نه پس‌زمینه، بلکه آینه‌ای‌ست از روح انسان: گاه آرام و شاعرانه، و گاه کوبنده و خونین. کوروساوا تنها یک کارگردان نیست، او فیلسوفی‌ست که از دل افسانه‌ها و اسطوره‌ها، پرسش‌های جاودان بشری را بیرون می‌کشد؛ پرسش‌هایی درباره‌ی حقیقت و دروغ، سرنوشت و آزادی، قدرت و فساد، عشق و مرگ. فیلم‌های او همچون حماسه‌هایی تصویری‌ اند که بر بستر فرهنگ ژاپنی رشد کرده‌اند، اما ریشه‌های‌شان در خاکی جهانی تنیده است؛ خاکی که هر انسانی، در هر گوشه‌ی جهان، می‌تواند بوی آن را به جان بکشد. ده فیلمی که در ادامه – به‌عنوان بهترین فیلم‌های کوروساوا – می‌آیند، تنها آثار برگزیده‌ی یک کارنامه نیستند؛ هر یک چونان ستاره‌ای‌ اند در آسمان تاریخ سینما، ستاره‌هایی که هنوز هم نورشان بر جان بینندگان می‌تابد و آن‌ها را به اندیشیدن وادار می‌کند.

بهترین فیلم‌های کوروساوا

10- درسو اوزالا [Dersu Uzala] – 1975

بهترین فیلم‌های کوروساوا

در دل طبیعت بیکران سیبری، آن‌جا که بادها سرود کهن زمین را می‌خوانند و برف‌ها گام‌های زمان را محو می‌کنند، کوروساوا با «درسو اوزالا» چهره‌ای انسانی از پیوند میان انسان و جهان آفرید. فیلم، مرثیه‌ای است برای خرد بومی و همزیستی با طبیعت، و در عین حال آینه‌ای است از گذرناپذیری مرگ و دگرگونی.
داستان از دیدار یک نقشه‌بردار روس با شکارچی سالخورده‌ای به نام درسو آغاز می‌شود. دوستی میان آن‌ها سفری می‌سازد که هم جغرافیای بیرونی و هم ژرفای درون انسان را ترسیم می‌کند. فیلم، قصه‌ی همراهی و جدایی است، اما بیش از هرچیز دعوتی‌ست به اندیشیدن به جایگاه انسان در پهنه‌ی بی‌کران طبیعت.

9- یوجیمبو [Yojimbo] – 1961

بهترین فیلم‌های کوروساوا

یوجیمبو همچون ضربه‌ای برق‌آسا بر سیمای ژاپن فئودالی فرود می‌آید. کوروساوا در این اثر، سامورایی‌ای تنها را در دل شهری پر از فساد و حرص به تصویر می‌کشد. زبان فیلم، طنز تلخ و خشونتی شاعرانه است؛ روایتی که بعدها الهام‌بخش وسترن‌های مدرن شد.

ماجرا از ورود مردی سرگردان به شهری کوچک آغاز می‌شود – شهری که دو گروه تبهکار، همچون گرگ‌های گرسنه، بر آن سایه انداخته‌اند. سامورایی غریبه تصمیم می‌گیرد با هوش و شمشیر خود، تعادل تازه‌ای بیافریند؛ قصه‌ای پر از حیله، خون و سکوت‌های معنادار که تماشاگر را با ضرب‌آهنگی بی‌رحم به دل خود می‌کشد.

8- بهشت و دوزخ [High and Low] – 1963

بهترین فیلم‌های آکیرا کوروساوا

در بهشت و دوزخ، کوروساوا چهره‌ی مدرن ژاپن پس از جنگ را بر پرده می‌آورد: شهری پر از تضاد، جایی که برج‌های ثروتمندان همچون قلعه‌هایی بر فراز فقر و فراموشی قد علم کرده‌اند. فیلم آمیزه‌ای است از تریلر جنایی و درام اجتماعی، اما در بنیاد، پرسشی اخلاقی‌ست درباره‌ی ارزش انسان.

روایت از کارآفرینی مرفه آغاز می‌شود که ناگهان در میانه‌ی تصمیمی حیاتی قرار می‌گیرد: انتخابی که می‌تواند هم زندگی‌اش را نابود کند و هم پرده از شکاف‌های ژرف جامعه بردارد. با ریتمی نفس‌گیر و قاب‌هایی پر از تضاد نوری، قصه به جست‌وجوی عدالت می‌برد، اما هر پاسخ، پرسشی تازه می‌آفریند.

7- سریر خون [Throne of Blood] – 1957

سریر خون کوراساوا

سریر خون – به‌عنوان یکی دیگر از بهترین آثار کوروساوا – یکی از شاعرانه‌ترین اقتباس‌های سینمایی از شکسپیر است. کوروساوا «مکبث» را در بستر ژاپن فئودالی بازآفرینی می‌کند و با مهی غلیظ، جنگلی وهم‌آلود و سکوت‌هایی پر از هراس، فضایی می‌سازد که گویی کابوسی باستانی بر پرده نقش بسته است.

داستان از سامورایی‌ای روایت می‌شود که پیشگویی‌ای سرنوشت‌اش را دگرگون می‌کند و او را در مسیری از خون و قدرت پیش می‌برد. این تراژدی، قصه‌ی عطش سیری‌ناپذیر انسان برای فرمانروایی و سقوطی ناگزیر در گرداب تقدیر است.

6- کاگه‌موشا یا شبح جنگجو [Kagemusha] – 1980

کاگه موشا شبح جنگجو

کاگه‌موشا درامی باشکوه درباره‌ی هویت، سایه و سرنوشت است. کوروساوا با شکوه بصری خیره‌کننده و صحنه‌های نبرد عظیم، روایتی می‌آفریند که تاریخ و اسطوره را درهم می‌تند. فیلم، تصویر انسانی است که میان واقعیت و نقش، میان خود و دیگری، معلق مانده است.

قصه از دزدی بی‌چیز آغاز می‌شود که ناخواسته جایگزین رهبر درگذشته می‌شود. او باید نقشی را ایفا کند که فراتر از توان‌اش است؛ نقشی که هم او را می‌بلعد و هم حقیقت را در هاله‌ای از سایه پنهان می‌سازد. «کاگه‌موشا» بازتابی از شکنندگی اقتدار و سنگینی نقاب قدرت است.

5- آشوب [Ran] – 1985

آشوب کوروساوا

آشوب اوج تراژدی بصری و فلسفی کوروساواست؛ تصویری از ویرانی، خیانت و زوال. فیلم با الهام از «شاه لیر» شکسپیر ساخته شد، اما فراتر از آن، به جهانی از بی‌رحمی و پوچی بدل می‌شود. رنگ‌ها در این فیلم همچون آتش می‌درخشند، و هر قاب همچون پرده‌ای نقاشی‌شده، زوال آدمی را فریاد می‌زند.

داستان پیرامون فرمانروایی سالخورده است که قلمرو خویش را میان فرزندان‌اش تقسیم می‌کند. آنچه در پی می‌آید، جنگی خونین و سقوطی ناگزیر است که هم خاندان و هم جهان پیرامون‌اش را به خاکستر بدل می‌کند. «آشوب» سرودی است بر ویرانی بشر به دست خود.

4- ریش‌قرمز [Red Beard] – 1965

بهترین فیلم‌های کوروساوا

ریش‌قرمز اثری است عمیقاً انسانی؛ فیلمی که بر محور اخلاق، شفقت و مسئولیت اجتماعی می‌چرخد. کوروساوا در این اثر، نگاه خود را از میدان نبرد به درون جان آدمی می‌برد و پزشکی را به نمادی از انسانیت بدل می‌سازد.

روایت از پزشکی جوان آغاز می‌شود که برای کارآموزی به کلینیکی فقیرانه فرستاده می‌شود. در آن‌جا با دکتر «ریش‌قرمز» روبه‌رو می‌شود؛ پزشکی سختگیر اما سرشار از انسانیت. مواجهه‌ی این دو، داستانی می‌سازد از رشد، بخشش و مواجهه‌ی صادقانه با رنج انسان.

3- زیستن [Ikiru] – 1952

بهترین فیلم‌های کوروساوا

زیستن – به‌مثابه‌ی یکی از بهترین فیلم‌های کوروساوا – از آن فیلم‌هایی است که قلب تماشاگر را می‌فشارند و بی‌تردید از بهترین فیلم‌های کوروساوا است. آکیرا کوروساوا با نگاهی ژرف و انسانی، در فیلم زیستن پرسشی بنیادین می‌پرسد: زندگی چه معنایی دارد وقتی مرگ در کمین است؟ فیلم سرشار از سکوت‌ها و نگاه‌هایی است که معنای بودن را از نو تعریف می‌کنند.
ماجرا از کارمند سالخورده‌ای آغاز می‌شود که درمی‌یابد عمر-اش کوتاه است. او در جست‌وجوی معنایی تازه برای روزهای باقی‌مانده، سفری آغاز می‌کند که هم ساده و هم سترگ است. «زیستن» فیلمی‌ست درباره‌ی میراث آدمی، نه آن‌چه می‌اندوزد، بلکه آنچه برای دیگران به جا می‌گذارد.

2- هفت سامورایی [Seven Samurai] – 1954

بهترین فیلم‌های کوروساوا

هفت سامورایی شاید بزرگ‌ترین حماسه‌ی سینمای ژاپن باشد؛ اثری که قواعد سینمای اکشن و گروهی را برای همیشه تغییر داد. فیلم با ریتمی نفس‌گیر، شخصیت‌هایی زنده و نبردی که به افسانه بدل شد، میراثی جاودان در تاریخ سینماست.

داستان از دهکده‌ای کوچک آغاز می‌شود که کشاورزان‌اش برای نجات از راهزنان، به کمک سامورایی‌ها پناه می‌برند. هفت جنگجو با پیشینه‌ها و انگیزه‌های گوناگون گرد هم می‌آیند تا برای روستاییان بجنگند؛ قصه‌ای پر از شجاعت، ایثار و تلخی که شکوه انسانی را در دل نبردی بی‌امان می‌نمایاند.

1- راشومون [Rashamon] – 1950

بررسی فیلم راشومون

راشومون از نگاه‌ام بهترین فیلم آکیرا کوروساواست، فیلمی که سینمای ژاپن را به جهان معرفی کرد و مفهومی نو آفرید: حقیقت همیشه یک چهره ندارد. کوروساوا با زبانی شاعرانه، تصویری از نسبیت اخلاق، حافظه و درک انسان به‌جا گذاشت؛ فیلمی که بیش از هفتاد سال پس از ساخت، همچنان زنده و بحث‌انگیز است.
قصه از جنایتی در جنگلی آغاز می‌شود؛ اما هر شاهد، روایتی متفاوت از ماجرا دارد. فیلم، بازی‌ای ذهنی میان روایت‌هاست؛ جایی که حقیقت همچون آینه‌ای شکسته در برابر تماشاگر می‌درخشد و پرسشی جاودان بر جای می‌گذارد: واقعاً چه رخ داد؟

همچنین بخوانید: نقد فیلم راشومون

سخن پایانی پیرامون بهترین فیلم‌های کوروساوا

آن‌هنگام که واپسین قاب کوروساوا بسته می‌شود، چیزی در جان مخاطب خاموش نمی‌گردد؛ بلکه شعله‌ای تازه روشن می‌شود. او سینما را نه صرفاً برای سرگرمی، بلکه همچون آینه‌ای برای دیدن حقیقت انسان می‌ساخت. در این ده اثر، از «راشومون» تا «درسو اوزولا»، همواره صدایی واحد شنیده می‌شود: صدای پرسشگری بی‌امان، صدای انسانی که می‌خواهد در دل ابهام و بی‌عدالتی، معنایی بیابد.

کوروساوا در آثار-اش به ما نشان می‌دهد که حقیقت همیشه چندپاره است، عدالت همیشه دشوار، و زندگی همیشه شکننده؛ اما در عین حال، امید و انسانیت می‌توانند حتی در تاریک‌ترین لحظه‌ها بدرخشند. سینمای او همچون رودخانه‌ای‌ست که از کوه‌های اسطوره جاری می‌شود و در دریای جاودانگی می‌ریزد؛ رودی که تماشاگر را با خود می‌برد و در ساحت تخیل، اندیشه و احساس، رها می‌سازد.

آرش شمسی

هست از پسِ پرده گفت‌وگوی من و تو | چو پرده برافتد، نه تو مانی و نه من
guest
1 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده‌ی تمامی دیدگاه‌ها

این‌ها را هم بخوانید

دکمه بازگشت به بالا