بهترین موسیقی های کلاسیک | گشتوگذاری مفرح در آهنگهای کلاسیک برتر تاریخ
موسیقیهای کلاسیک تعریف دقیق موسیقی اند. آنهنگام که در اوج استرس درگیر گوشدادن به یک موسیقی کلاسیک دورهی رمانتیک میشویم، آنزمان که خوشحال هستیم و یک والس جذاب قرنبیستمی حالمان را بهتر میکند، آنموقع که سمفونی شمارهی 5 بتهوون با آن شروعِ دیوانهکننده و حتی اغواکنندهاش هیجانمان را بالا میبرد، بهوضوح میتوانیم دریافت که موسیقی کلاسیک با موسیقیهای بلوز، کانتری، راک، پاپ و سایر انواع موسیقی که از قرن بیستم بدینسو اختراع شدهاند متفاوت است. البته که یک تعریف شاخص و جامع و مانع نمیتوان از موسیقی کلاسیک داشت، اما عمدتاً فهم مشترک به موسیقی کلاسیک اشراف دارد. موسیقی کلاسیک البته به موسیقی کلاسیک غربی و مشخصاً موسیقی کلاسیک اروپایی اشاره دارد و عمدتاً آهنگسازانی را شامل میشود که اهل اروپا و خاصه آلمان، فرانسه، اتریش و روسیه هستند. در این زمینه میتوانید نگاهی به نوشتار معروفترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بیندازید. در ادامه مروری بر 25 تا از بهترین موسیقی های کلاسیک خواهیم داشت. البته که سلیقهی شخصی در انتخاب این موسیقیها بهشدت دخیل بودهاست، اما همچنان بسیاری از موسیقیها جا ماندهاند و این البته از محدودیتهاییست که یک نوشتار اینترنتی به همراه دارد. با ما باشید تا مروری بر برترین آهنگ های کلاسیک غربی داشته باشیم.
25- رقص شمشیر اثر آرام خاچاتوریان
مهمترین ویژگی موسیقی کلاسیک قرن بیستم این است که آهنگسازان برتر این قرن در بند هیچیک از قواعد دورههای پیشین موسیقی کلاسیک نبودند و از این رو دستشان بسیار باز بود برای خلاقیت و از همین رو آهنگهایی بسیار نو آفریده شدند. بخشی از بالهی مشهور گایانه از آرام خاچاتوریان، یعنی سوییتِ 1 این باله، حاوی قطعهای بسیار مشهور با نام رقص شمشیر است. این قطعه بسیار مهیج و سریع است. صبحها که دیر بیدار میشوید و هر آن امکان جاماندنتان از وسایل نقلیهی عمومی یا دیر رسیدن به شرکت یا اداره یا دانشگاه وجود دارد، رقص شمشیرِ خاچاتوریان را پخش کنید و کارهایتان را سریعتر انجام دهید. یکی از بهترین اجراهای رقص شمشیر را در زیر بشنوید:
24- توکاتا و فوگ در ر مینور از یوهان سباستین باخ
باخ خود جدا از آنکه از برترین آهنگسازان تاریخ است، یکی از برترین ارگنوازان تاریخ محسوب میشود. ارگنوازی در کلیسا منبع درآمدی برای او در طی زندگیاش بودهاست. نتهایی هم که برای ارگ نوشته همهشان زیبا اند، از جمله هملن توکاتا و فوگ در ر مینور.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
توکاتا و فوگ در ر مینور از مهمترین و برترین آثار یوهان سباستین باخ است. در موسیقیهای کلاسیک کمتر تکنوازیای اینچنین زیبا میشود، لیکن جالب اینجاست که دو تا از آهنگهایی که در این نوشتار بهمثابهی بهترین موسیقیهای کلاسیک معرفیشان کردهام تکنوازی اند و جالبتر آنکه هر دو را باخِ بزرگ نوشتهاست.
توکاتا مربوط به سالهای نخست قرن هجدهم است و از شاخصترین موسیقیهای کلاسیکِ مربوط به دورهی باروک به حساب میآید.
23- والس شمارهی 2 از شوستاکوویچ
باز هم آهنگی دیگر از قرن بیستم و این بار از آهنگساز مشهور روس: شوستاکوویچ.
شوستاکوویچ آثار زیبای بسیاری دارد، اما والس شماره 2 اش را نمیتوانم برترینِ آنها نخوانم. یکی از بهترین اجراهایی که از این والس شده، همراه با همخوانیِ مهمانان و رقص والسشان را در زیر بشنوید:
22- پرستش بهار از ایگور استراوینسکی
صرفاً اگر قرار باشد 3 آهنگ از بهترین آهنگهای کلاسیک قرن بیستم را معرفی کنم، قطعاً پرستش بهار استراوینسکی یکی از آنهاست. بالهی پرستش بهار مربوط به دههی دوم قرن بیستم است، لیکن پس از آن بارها و بارها اجرا شدهاست.
بهترین موسیقی های کلاسیک
21- Canon In D Major از پاخلبل
Canon In D Major از قدیمیترین موسیقیهای کلاسیک فهرست ماست. این شاهکار را پاخلبل – بهاعتقاد بسیاری از محققان – در قرن هفدهم ساخته است. گویا این شاهکار پاخلبل در آن زمان بسیار محبوب بوده و در نزد اشراف نفوذی بسیار داشته لیکن گویا برای مدتی بسیار ناشناخته مانده تا آن که در نیمههای قرن بیستم باری دیگر پیدا شده و همچون چند قرن پیش روی خوشی بدان نشان دادهاند.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
Canon In D Major شاهکاریست که بیش از هر چیز بوی زندگی میدهد. آنهنگام که از همین «زندگی» سرخوردهاید، از هرآنچیزی که هست فارغ شوید و تنوروحتان را بهدست این شاهکار پاخلبل بسپارید:
20- دانوب آبی از یوهان اشتراوس پسر
از آن شاهکارهایی است که میتوان به بهترین شکل بهمثابهی موسیقی ناب معرفیشان کرد. جهان ما از نگاهام چندان زیبایی ندارد، شر آن بسیار بر خیر-اش میچربد، لیکن اگر شخصی از برای نخستین بار به جهان وارد شود و بخواهد مصداقی از «زیبا» – از «خیر» – نشاناش دهم، دانوب آبی یوهان اشتراوس را نشاناش میدهم، آن هم همین اجرا را. میبینید که اجرا به بهترین شکل انجام شده – آن هم در مکانی که خود از شاهکارهای معماری تاریخ بشری است. از شنیدن این اجرای زیبا لذت ببرید:
19- Sarabande از فردریش هندل
Sarabande شاهکاری از گئورگ فردریش هندل است. هر زمان که گوشاش کنم بیخود میشوم و این دقیقاً همان چیزی است که از گوشدادن به موسیقی میخواهم!
18- پیر گینت از ادوارد گریگ
قرنهای هجدهم و نوزدهم و نیمهی نخست قرن بیستم باید در دل تاریخ ماندگار بمانند. چه بسیار کتابها، موسیقیها و نقاشیها که در این دورانها آفریده شدند و هنوز هم پس از مدتها که به آنها روی میکنی، نمیتوانی تحسینشان نکنی. متأسفانه این ماهها و سالهایی که ما در آنها زندگی میکنیم ماهها و سالهای پَستِ تاریخ اند، ماهها و سالهایی که انسانهای پست و بیهنر و مبتذل و «هیچیندار» تریبون در دست دارند.
به هر حال، پیر گینت [Peer Gynt] از ادوارد گریگ – بهمثابهی یکی از موسیقیهای قرن نوزدهمی – از دیگر بهترین موسیقی های کلاسیک است. این شاهکار نه صرفاً بهترین بل از مشهورترین موسیقی های کلاسیک نیز محسوب میشود.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
این پیر گینت، شامل دو سوییت است و هشت موومان و واقعاً که همهشان گوشدادنی اند. یکی از موومانها یعنی «حالت صبحگاهی» را در زیر بشنوید و لذت ببرید:
17- Piano Concerto No.2 in C Minor از سرگئی راخمانینوف
موسیقی کلاسیک برای بسیاری از کسانی که چندان با آن آشنا نیستند، برابر است با آرامش. البته که بسیاری از آثار موسیقی کلاسیک غربی آرام اند و آرامشبخش، اما کم نیستند موسیقیهایی هم که نهتنها اثری از آرامش در آنها نیست بل بسیار هم شور دارند و انرژی به وضوح در آنها نمایان است. Piano Concerto No.2 in C Minor, Op. 18 اثر سرگئی راخمانینوف اما وضعیتی خاص دارد. این اثر، یا بهتر است بگویم این شاهکار، در دل خود آرامشی ژرف دارد لیکن درعینحال شور و انرژی را هم در پس پشت آرامشاش میتوان حس کرد. گوشدادن به آن میتواند برای نیمساعت هم که شده، شنونده را از هیاهوی جهان فارغ کند.
کنسرتوی پیانوی شماره2، مشهورترین اثر راخمانینوف، آهنگساز شهیر روسی، است که در نخستین سال قرن بیستم برای اولین بار اجرا شده.
اجرای نیمساعتهی این اثر عالی را میتوانید در زیر بشنوید و دانلود کنید:
16- سمفونی شماره 5 از لودویگفنبتهوون – از بهترین موسیقی های کلاسیک
سمفونیهای نهگانهی بتهوون همه زیبا هستند، همه عالی اند و دشوار بتوان از میان آنها یکی را برگزید؛ اما من درصدد آن نیستم که از لحاظ تکنیکی و فنی به معرفی بهترین موسیقی های کلاسیک بپردازم، بل صرفاً موسیقیهایی که در چند سال اخیر بسیار شنیدهامشان و در لحظات فراوانی در کنار-ام بودهاند و بر دلام نشستهاند را معرفی میکنم.
سمفونی شمارهی 5، که گویا مربوط به دههی نخست قرن نوزدهم است، بسیاری از احساسات را، حتی متناقضها را، در خود دارد. سمفونی شماره 5 را میتوان مشهورترینِ سمفونیهای بتهوون دانست، سمفونیای که در طی تاریخ در مکانها و زمانهای مختلفی توسط میلیونها نفر شنیده شده و به احتمال بسیار تا بشر وجود دارد و توانایی موسیقیگوشدادن در او هست، شنیده خواهد شد.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
موومان نخست این سمفونی را در زیر بشنوید و از طریق دکمهی زیر آن، نسبت به دانلود نسخهی کامل سمفونی شمارهی 5 بتهوون اقدام کنید:
15- Eine kleine Nachtmusik از ولفگانگ آمادئوس موتسارت
موتسارت چندصد اثر دارد و همهشان عالی اند، اما از میان آنها چند تا هستند که در چند سال اخیر در لحظات بسیاری کنار-ام بودهاند و خاطر بسیاری از لحظاتی که این آثار در حال پخش بودهاند در ذهنام مانده. Eine kleine Nachtmusik یکی از آنهاست. این اثر جزو مشهورترین آثار موتسارت است و توسط بسیاری از عامهی مردم در چند قرن گذشته شنیده شده. Eine kleine Nachtmusik مربوط به دهههای پایانی قرن هجدهم است و کمتر فهرستی از بهترین موسیقی های کلاسیک تاریخ گردآورده میشود که نامی از این شاهکار موتسارت در آن نباشد.
این اثر صرفاً با سازهای زهی اجرا میشود. اجرای Eine kleine Nachtmusik از موتسارت را میتوانید بشنوید و لذت ببرید:
14- Cello Suite No. 1 in G Major BWV1007 از یوهان سباستین باخ
خوشصداترین ساز کلاسیک از نگاه نگارندهی این سطور، ویولنسل است- سازی که نوایاش آنقدر از نگاهام زیباست که حتی اگر 24 ساعت متوالی تکنوازی آن را گوش دهم هیچ خسته نمیشوم، سهل است جانی تازه میگیرم. تکنوازیهای ویولنسن همواره زیبا هستند، اما زیبایی این تکنوازی دوچندان است اگر نت آن را یکی از بهترین آهنگسازهای تاریخ نوشته باشد. شش Suite تکنوازی ویولنسل از باخ به جا ماندهاند که گفته میشود مربوط به اواخر دههی دوم قرن هجدهم اند.
Suite شمارهیک آنها در جی ماجور را، البته نسخهی کامل آن را، با اجرای Mischa Maisky میتوانید در زیر ببینید و بشنوید. در دنیای پر تنش ما، که تنشاش خصوصاً در کشور ما بیش از بسیاری از مناطق جهان است، میبایست این شاهکار را پخش کرد و در تاریکی نشست و فنجانی قهوه نوشید و فارغ شد از این جهان:
13- چنین گفت زرتشت از ریچارد اشتراوس
در میان فلاسفهی آلمانی، بسیار دشوار بتوان فیلسوفی با نگارش قوی و سلیس و جذاب پیدا کرد. اکثر قریببهاتفاق فلاسفهی آلمانی بد، یا در بهترین حالت دشوار، مینوشتند. کانت و هگل و هایدگر از این لحاظ سرآمد هستند. کانت که بد مینوشت و بد نوشتناش موجب دشواری شده بود، هگل و هایدگر هم که به عمد بسیار دشوار مینوشتند. اما از میان آنها دو فیلسوف بزرگ دیگر بودند که نثری عالی داشتند: یکی شوپنهاور و دیگری نیچه. اتفاقاً هر دوی این فلاسفه، هم در میان اهل ادبیاتِ پس از خود بسیار محبوب شدند [که قطعاً یکی از علل این محبوبیت نثر زیبای آن دو بود] و البته آهنگسازان بسیاری هم آنها را، یا بهتر است بگویم نوشتههایشان را، پسندیدند. چنین گفت زرتشت، اثر ادبی نیچه، در اواخر عمر نیچه و پس از مرگ او بسیار مشهور شد و بسیاری از هنرمندان، چه نویسندگان و نقاشان، و چه آهنگسازان، این اثر را تحسین کردند.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
قطعهی چنین گفت زرتشت در اواخر عمر نیچه، یعنی در سال 1896، زمانی که نیچه به جنون رسیده بود از اطراف خود آگاهی نداشت، توسط ریچارد اشتراوس ساخته شد. این قطعه بسیار زیباست و به بهترین شکل از سازهای زهی، کوبهای و بادی در آن استفاده شدهاست.
بهگمانام اثری از غم و آرامش در قطعه نیست، بل شور و قدرت و ذوق در آن سرشار است، عناصری که به درجهی بالا در کتاب خود نیچه هم یافت میشوند. اجرای کامل قطعهی چنین گفت زرتشت اثر ریچارد اشتراوس را- به عنوان یکی از بهترین موسیقی های کلاسیک تاریخ غرب – میتوانید در زیر بشنوید و دانلود کنید:
12- سمفونی شماره 40 اثر ولفگانگ آمادئوس موتسارت | بهترین موسیقی های کلاسیک
تاکنون، متأسفانه، تمامی شاهکارهای موتسارت را گوش ندادهام، اما هرآنچه که تا کنون از او شنیدهام نتوانسته برایام همانند و همسطح سمفونی شماره 40 شود. این اثر یک شاهکار ابدی است. گمان نمیکنم در طی دههها و سدههای آینده روزی رسد که این اثر از میان بهترین موسیقی های کلاسیک حذف شود. سمفونی شمارهی 40 همواره در نزد کلاسیکدوستان یکی از بهترین آثارهای کلاسیک خواهد ماند.
این اثر از نخستین آثاری است که در زمینهی موسیقی کلاسیک شنیدهام و با آن که سالها آن را گوش کردهام، هیچ از طراوت آن کم نشدهاست. اجرای این شاهکار موتسارت را، به طور کامل، میتوانید در زیر ببینید و بشنوید:
11-gymnopédie no.1 از اریک ساتی
اریک ساتی gymnopédieها را در سالهای 1888 و 1895 منتشر کرد. gymnopédie no.1 از نگاهام زیباترینِ آنهاست و گزینهایست عالی از برای غرقشدن در آرامشی که هماره سخت میتوان به دستاش آورد. این شاهکار قرن نوزدهمی را در زیر بشنوید و برای دقایقی فارغ شوید از هر آن استرسی که زندگی در ماتمکدهی جهان بر شما تحمیل میکند:
10- Die Meistersinger von Nürnberg اثر واگنر
واگنر در دهههای میانی قرن نوزدهم از بهترین آهنگسازان جهان بود. چنانکه احتمالاً میدانید او دوستیای عمیق با نیچه داشت، هرچند که بعدها این رابطه از هم گسست. دلایل متعددی از برای گسستن رابطهی این دو عنوان شده، اما گویا واگنر شخصی جاهطلب و خودپسند و مغرور بوده و دیگران را صرفاً ابزاری برای رسیدن به مقصودهای خود میدیدهاست، و این چیزی است که هیچ وقت نیچهی آن زمان را خوش نمیآمد- نیچهای که در واگنر پدر خود را میدید.
واگنر بسی از فلسفهی شوپنهاور تأثیر پذیرفته بود و اپرای معروف او، یعنی Die Meistersinger von Nürnberg، که نزدیک به 4 ساعت است، در بسیاری جاها تحت تأثیر اندیشههای شوپنهاور است. شخصیت Sachs در اپرای طولانی واگنر، کاملاً شوپنهاوری است و عقاید او را به زبان میآورد.
به هر صورت، بخش کوتاهی از این شاهکار تاریخی را میتوانید در زیر ببینید و بشنوید:
9- Für Elise از ون بتهوون
قطعهای کوتاه اما ماندگار و مشهور در میان کارهای بسیارِ بتهوون وجود دارد که شاید حتی از برخی از سمفونیهای او نیز شهرت بیشتری داشته باشد. Für Elise یا برای الیزه نام این قطعه است- قطعهای که آنقدر زیباست که آن را در طی چند قرن گذشته با سازهای گوناگون نواختهاند، هرچند که پیانو بهترین ساز برای نواختن این قطعه است. مشخص نشده که الیزه دقیقاً چه کسی بوده، اما در طی چند سالی که از کشف این آهنگ، پس از مرگ بتهوون، گذشته محققان برای هویت الیزه افراد مختلفی را پیشنهاد کردهاند.
این اثر در سال 1867، یعنی 40 سال پس از مرگ بتهوون، توسط Ludwig Nohl کشف شد، هرچند که بعدها، در سال 2010، موسیقیدان Luca Chiantore در کتاب خود در مورد بتهوون استدلال کرد که این اثر مال بتهوون نیست و در واقع نسخهای که Ludwig Nohl ادعا دارد نتهای این آهنگ را از روی آن رونویسی کرده اصلاً هیچزمان وجود نداشته است. چه این ادعا درست باشد چه نه، فور الیزه از ماندگارترین و بهترین موسیقی های کلاسیک تاریخ است و بهگمانام تا چندین سدهی بعد و یا شاید تا همیشه هیچزمان از فهرست بهترین موسیقی های کلاسیک پاک نخواهد شد. این شاهکار را میتوانید در زیر بشنوید:
8- Waltz of the Flowers از پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
معروفترین و به نوعی بهترین اثر چایکوفسکی بالهی طولانی او با نام دریاچهی قو است، اما Waltz of the Flowers که قسمتی از بالهی طولانی دیگری از چایکوفسکی با نام The Nutcracker است، از نظر من بهترین و زیباترین قطعهی موسیقایی چایکوفسکی است. آرامشی که از این موسیقی میگیرم را نمیتوانم بهسادگی بیان کنم. چایکوفسکی تلفیقی تاریخی از سازهای زهی و بادی در این اثر به دست داده.
در زیر میتوانید این شاهکار را ببینید و بشنوید و دانلود کنید:
7- والس بهاری از شوپن | بهترین موسیقی های کلاسیک
هر زمان که حس اضطراب، استرس، تشویش، نگرانی و هر حس دیگری که خلافِ آرامش است در ذهن و دلتان وجود داشت، از هر طریقی این والس بهاریِ را پخش کنید و از هر موقعیتی هستید فارغ شوید. مدتی این موسیقی با نام شوپن گره خورده بود، اما مشخص شده که والس بهاری از شوپن نیست بلکه موسیقیای جدید است که بهاشتباه نام او را پشت آن گذاشتهاند. هر چه هست زیباست و ارزش گوشدادن دارد.
6- سونات مهتاب از ون بتهوون
هر یک از آهنگسازهایی که در این نوشتار نامی از آنها برده شد، از بهترین و معروفترین آهنگسازان کلاسیک تاریخ هستند و این که در میان فهرست 16گانهی این نوشتار، 3 تا از موسیقیها از آنِ بتهوون هستند، نشان از آن ندارد که او از تمامی آهنگسازان این نوشتار بهتر است، هرچند که بسیاری اعتقاد دارند بتهوون در کنار موتسارت بهترین آهنگسازان تاریخ هستند.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
به هر صورت، سونات مهتاب یا Moonlight Sonata از زیباترین و بهترین موسیقی های کلاسیک غرب است و قطعاً جزو 5 موسیقی کلاسیک زیبایی است که تا کنون شنیدهام. این اثر تاریخی غم و عشقی نهفته در خود دارد. گفته میشود این موسیقی را بتهوون برای یکی از شاگردان خود ساخته، شاگردی که شاید در جذب مهر و عشق بتهوون موفق بودهاست.
قطعاً هر زمان که این موسیقی پخش شود، آرامش در فضایی که این موسیقی در آن پخش میشود پراکنده میگردد، اما – بهگمانام – غروب روزهای بارانی یا برفی بهترین زمان برای گوشسپردن به این شاهکار است.
اجرایی عالی از سونات مهتاب بتهوون را میتوانید در زیر ببینید و بشنوید:
5- hungarian dance no.4 in f sharp minor از یوهانس برامس
رقص مجار شمارهی 4 یکی از موسیقیهای مجموعهی «رقصهای مجار» از برامس است و شاهکاریست که بارها و بارها از شنیدناش در مکانها و زمانهای مختلف سیر نخواهید شد. از میان مجموعهی رقصهای مجار، شمارهی 5 از همه مشهورتر و محبوبتر است، اما بهگمانام شمارهی 4 آرامشی در ژرفای آشفتگیاش دارد که در شمارهی 5 دیده نمیتواند شد. رقصهای مجار شمارهی 4 و شمارهی 5 را در زیر میتوانید بشنوید و لذت ببرید.
رقص مجار شمارهی 4:
رقص مجار شمارهی 5:
4- serenade اثر فرانتس شوبرت
شوبرت صرفاً 31 سال عمر کرد، اما همین زمان کم کافی بود تا او چند تا از بهترین موسیقی های کلاسیک غرب را بیافریند. از میان تمامی آنها، به نظر من، سرناد بهترین و زیباترین است. سرناد در سال 1828 آفریده شد و در میان تمامی موسیقیهای کلاسیکی که تا کنون شنیدهایم، این اثر قطعاً جزو چهار تای برتر است.
اجراهای مختلف و متعددی از سرناد شده که در تمامی آنها پیانو به عنوان زمینه وجود دارد، اما در برخی به همراه پیانو آواز هست، در برخی ویولن، در برخی ساکسوفون و …؛ اما بهترین و زیباترین ساز از نگاه من ویولنسل است. اجرای پیانو و ویولنسل از سرناد را میتوانید در زیر گوش کنید و لذت ببرید:
3- Nocturnes No.02 in E flat major, Op.9-2 از شوپن
برای آنکه – مثلاً – حس غم ایجاد شود یا لااقل قویتر شود باید در پی موسیقی غمگین بود؛ برای آنکه – مثلاً – حس شادی ایجاد شود باید بهدنبال موسیقی شاد بود و به همین ترتیب؛ جالبِ قصه اینجاست که این نوکتورنِ شمارهی 2 از شوپن تمامی حسها را در خود دارد و مهم این است که کدام حس را از آن دریافت کنی!
این شاهکار را با اجرایی فوقالعاده در زیر بشنوید:
2- Adagio in G minor از توماسو آلبیونینی
میان آداجیو در سل مینور آلبونینی و بولرو از راول که رتبهی نخست فهرست را از آنِ خود کرده، برای رتبهی نخست مردد بودم، اما دستآخر آداجیوی آلبونینی را در رتبهی دوم قرار دادم. آداجیوهای بسیاری توسط آهنگسازان مختلفی ساخته شده، اما به نظر-ام هیچ آداجیویی بهاندازهی آداجیوی آلبیونینی زیبا و دلانگیز و حزنآور نیست. البته گفته میشود این اثر مربوط به آلبیونینی نیست بلکه بیوگرافینویس او یعنی Remo Giazotto این اثر را در قرن بیستم نوشته.
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
به هر صورت این اثر ساختهی هر کس که باشد از زیباترین و بهترین موسیقی های کلاسیک تاریخ غرب است. آرامش و حزنی که در این اثر وجود دارد را من تا کنون در هیچ اثر کلاسیک دیگری ندیدهام.
در تاریکی بنشینید، به خلسه بروید و اجرای فوقالعاده زیبای زیر از این شاهکار را بشنوید:
1- بولرو از موریس راول
و اما به رتبهی نخست بهترین موسیقی های کلاسیک غرب رسیدیم. در بسیاری از فهرستهایی که از بهترین موسیقی های کلاسیک غربی نوشته میشود، حتی اثری از بولرو هم نیست چه رسد به آن که این اثر در صدر فهرست باشد، اما بولرو بهترین قطعهی موسیقیای است که تا کنون شنیدهام. ممکن است بعدها آثار دیگری بشنوم یا حال و هوایی دیگر در من باشد و بولرو رتبهی نخست خود را از دست بدهد، اما در حال حاضر چندین سال است که موسیقیای زیباتر از بولرو نشنیدهام. ترکیب ماهرانهی سازهای بادی و زهی، به همراه ریتم تکراری درام که از صدا و سرعت کم آغاز میشود و به صدا و سرعت بالا میرسد موجب خلق زیباترین موسیقی کلاسیک شدهاست.
همچنین بخوانید: بهترین آهنگسازان تاریخ موسیقی کلاسیک
این شاهکار فوقالعاده در سال 1928 برای نخستین بار اجرا شده، اما پس از آن بارها در کشورهای مختلف مورد اجرا واقع شده. یکی از بهترین اجراهای این اثر ماندگار موسیقی کلاسیک را میتوانید در زیر بشنوید:
اگر علاقهمند به دنیای موسیقی کلاسیک هستید، گشتی در رادیو لوکئوم [رادیو موسیقی کلاسیک] داشته باشید: لینک صفحهی اصلی رادیو لوکئوم
پیشنهاد مطالعه: بهترین آهنگسازان تاریخ موسیقی کلاسیک
همچنین ببینید: معروفترین نقاشیهای جهان