10 تا از معروفترین نقاشیهای اکسپرسیونیستی | گشتی در دنیای اکسپرسیونیسم
سبک نقاشی اکسپرسیونیسم از نخستین سبکهایی بهشمار میآید که لقب کلی «هنر مدرن» بر آنها اطلاق میشود. این سبک نقاشی ابتدا در آلمان و بهدنبال آثار آوانگارد نقاشان فرانسوی یا بهاصطلاح امپرسیونیستها در شوریدن علیه قواعد خشک و ریاضیوار هنر آکادمیک و تلاش برای بروز هرچه بیشتر و شخصیتر احساسات در نقاشی شکل گرفت. بسیاری از نقاشان در نقاشیهای اکسپرسیونیست از ویژگیهای این سبک برای بروز احساسات شخصی مثل خشم، رنج، اضطراب، انزوا و مانند آنها استفاده کردهاند و بعضی دیگر از آن برای بهتصویر کشیدن احساسات جمعی، مثل رنج کارگران، بهره بردهاند.
نقاشان اکسپرسیونیست بهدنبال کشیدن نقاشیهایی واقعگرایانه و تصاویری دلانگیز که دیدگان مخاطب را نوازش دهند نبودند. آنها میخواستند با استفاده از ظرفیت این سبک احساسات شخصی خود را بروز دهند، احساساتی که درنتیجهی مدرنشدن زندگی شهری در آن زمان اغلب آکنده از بدبینی و سیاهی بودند.
پیشتر در نوشتههایی به معرفی معروفترین نقاشیهای امپرسیونیستی و همچنین تفاوت بین دو سبک نقاشی امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم پرداختهام و در این نوشته میخواهم نگاهی به معروفترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم داشته باشم.
معروفترین نقاشیهای اکسپرسیونیست
1- جیغ اثر ادوارد مونک
ادوراد مونک از نقاشان بارز سبک اکسپرسیونیسم است. او بین سالهای 1893 تا 1910 چهار تابلو، که از آنجا که شباهت بسیار زیادی به هم دارند همگی «جیغ» نامیده شدهاند، با استفاده از رنگروغن، پاستل، مداد شمعی و چسبرنگ کشید.
پربیراه نگفتهایم اگر بگوییم نقاشی جیغ بیش از هر نقاشی اکسپرسیونیستی دیگری شهرت دارد. بسیاری این تابلو را نقطهی عطفی میدانند برای گذار از پستامپرسیونیسم به سبک جدیدی در نقاشی به نام اکسپرسیونیسم یا هیجاننمایی. در این تابلو میتوانیم بهوضوح ردپای آثار نقاشان پستامپرسیونیستی مانند ونسان ونگوگ، بهویژه تابلوی شب پرستاره، و پل گوگن رفیق نیمهراه او را ببینیم.
بهطورکلی بیشتر تابلوی ادوارد مونک، و شاید بتوان گفت بسیاری از تابلوهای اکسپرسیونیستی، بازتابی از حالات روانی نقاش دارد، اما این به این معنی نیست که نمیتوان مفاهیمی غیرشخصی در آنها جست. ادروارد مونک مبتلا به بیماری روانی بوده و شاید همین بیماری بوده که آثار او را شاخص و مانا کرده است.
در تابلوی اکسپرسیونیستی جیغ ادروارد مونک، شاهد مردی هستیم ایستاده روی یک پل، زیر آسمانی سرخگون که فریاد سربرآورده. بنابه گفتهی خود مونک او این تابلو را زمانی کشیده که همراه با دو دوست خود، که در تابلو هم دیده میشوند، از روی پل عبور میکرده و حالی ناخوش داشته و لحظهای جیغی از دل طبیعت میشنود و بعدها آن را بهتصویر میکشد.
بنابهگفتهی بعضی از کارشناسان ادوارد مونک در ترسیم آسمان در این نقاشی از پدیدهای طبیعی به نام «ابر رنگینتاب» که حدود 9 سال پیش شاهدش بوده الهام گرفته است.
تابلوی جیغ مونک میتواند نمودی از واکنش انسان مدرن به طبیعت و محیط اطراف خود باشد. این تابلو در سال 2012 بهقیمت 120 میلیون دلار فروخته و در آن سال به گرانترین نقاشی جهان تبدیل شد.
تابلوی «غروب در خیابان کارل» مونک هم بسیار اکسپرسیونیستی و شبیه به تابلوی جیغ است و جای دارد در ادامهی این نوشتار دربارهی معروفترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم اشارهای به آن هم داشته باشم.
در این تابلو شاهد جمعیت سیاهپوشی هستیم که بهحالتی حقیقتاً دلهرهآور به مخاطب زل زدهاند. سفیدی صورتهای این جمعیت که در تضاد با پوشش تیرهی آنها توجه مخاطب را در همان نگاه اول به خود جلب میکند، به آنها حالتی بهتزده داده، گویی این جماعت با گذر از خانههایی که به رنگ قرمز تصویر شدهاند، آمدهاند تا مخاطب را هم بهخون بکشند.
در سمت راست این نقاشی و کمی دورتر از جمعیت مردی را میبینیم که پشت به آنها و در مسیری خلاف حرکت میکند. این مرد احتمالاً خود مونک است که با گریز از جمعیت راهاش را از آنها جدا میکند و به فضایی خالی و به تنهایی خود میگریزد.
2- طراحیهای کته اشمیت کلویتس
کته کلویتس بیشتر بهخاطر طراحیهای خود شناخته شده است و از آنجا که تعیین مرز دقیق بین نقاشی و طراحی کار چندان آسانی نیست، در این نوشتار دربارهی معروفترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم نگاهی به طراحیهای او هم خواهیم داشت. طراحیهای کته کلویتس اغلب ویژگیهای نقاشیهای اکسپرسیونیستی، مانند اغراق در بروز احساسات، اعوجاج عناصر تصویر، ترکیببندیهای نامتقارن، استفاده از خطوط خشن و مانند آنها را دارند و ازهمینروی بسیاری او را در زمرهی نقاشان اکسپرسیونیستی میشناسند.
کته کلویتس بیشتر طراحیهای خود را به تصویر زندگی مردم تنگدست، جنگ، رنج بشر، گرسنگی و مرگ اختصاص داده و در این آثار عقاید سیاسی خود را نیز بهخوبی متجلی کرده است.
3- رقص دور گوسالهی طلایی اثر امیل نولده
امیل نولده از پیشتازان نقاشی سبک اکسپرسیونیسم است و بر بسیاری از هنرمندان بعد از خود تأثیر بسیار داشته است. یکی از ایرادهای بزرگی که به نولده وارد است، حمایت آشکارای او از ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم و هیتلر و نفرتاش از یهودیان است و اصلاً تابلوی رقص دور گوسالهی طلایی هم کنایهای تمسخرآمیز به قوم یهود است. این نقاشی قوم بنیاسرائیل را بهتصویر درآورده، درحالیکه در غیبت پیامبر خود موسی گوسالهای طلایی را بهعنوان بت پذیرفته و مشغول زیارت و ادای نذر به او میشوند.
نقاشی رقص دور گوسالهی طلایی از نظر درهمریختن فرم اجزای تصویر بهشکل اغراقی مضحک رسیده و ضربات خشن قلموی نولده حقیقتاً احساس انزجار او را به این قوم بهنمایش میگذارد. فارق از صحیح یا خطابودن این داستان، خوب یا بدبودن آن و تأثیر آن بر افرادی که درحالحاضر یهودی هستند، این تابلو ارزش هنری بسیاری دارد و از آثار شاخص نقاشی اکسپرسیونیسم بهشمار میآید.
4- برهنهی لمیده اثر آمادئو مودیلیانی
[تصویر نقاشی سانسور شدهاست]آمادئو مودیلیانی عمر کوتاهی داشت، اما در طول همین زندگی کوتاه آثاری بینظیر خلق کرد، نقاشیهایی مانند برهنهی لمیده که توانستند رکورد گرانترین نقاشیهای فروختهشده را بشکنند. مودیلیانی اغلب اکسپرسیونیست شناخته میشود، اما خود اعتقادی به قرارگرفتن در هیچ جنبش هنری نداشت.
آمادئو مودیلیانی تابلوهای متعددی را با مضمون فیگور زنان برهنه نقاشی کرده است و همواره بر این باور بوده که برهنگی میتواند سوژهای مهم در نقاشی مدرن باشد. در بین این آثار تابلوی برهنهی لمیده یا برهنهی سرخ که در سال 1917 با رنگروغن روی بوم کشیده شده مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفته است. تابلوهای برهنهی مودیلیانی از این نظر حائز اهمیت هستند که بهشیوهای اکسپرسیونیستی بر ارزش بدن انسان تأکید میکنند، موضوعی که بعدها در آثار هنرمندان مدرن دیگری مانند پابلو پیکاسو و هنری ماتیس هم به آن توجه شد.
این اثر مودیلیانی در سال 2015 بهقیمت حدود 170 میلیون دلار توسط یک مجموعهدار شخصی خریداری شد و رکورد گرانترین نقاشی را شکست.
5- اسبهای آبی اثر فرانتس مارک
فرانتس مارک علاقهی زیادی به نقاشی از حیوانات داشته و تابلوهای پرشماری را به نقاشی از آنها اختصاص داده است و در این بین اسبهای آبی که با عنوان اسبهای بزرگ آبی هم شناخته میشود از بهترینهاست.
مارک اغلب در نقاشیهای خود حیوانات را در صلح، آرامش و هماهنگ با طبیعت نشان داده و درمجموع بر این باور بوده که حیوانات پاکتر از انسانها هستند و بهاحتمال زیاد به همین علت نقاشیهای بسیاری را به حیوانات اختصاص داده است.
انتخاب رنگ آبی در این اثر بر لطافت احساس نهفته در آن تأکید کرده است و البته رنگ آبی در آثار فرانتس مارک بهطورکلی نمادی از مردانگی هم هست. او از رنگ زرد برای تصویر شور زنانه و از رنگ قرمز بهعنوان خشونت استفاده میکرده است.
6- خودنگاره بهعنوان سرباز اثر ارنست لودیگ کیرشنر
[تصویر نقاشی سانسور شدهاست]لودیگ کیرشنر از بنیانگذاران گروه بروکه و سبک اکسپرسیونیسم در نقاشی است. او در جنگ جهانی اول بهصورت داوطلب، به ارتش پیوست و این خودنگارهی او تحتتأثیر حضورش در جنگ و لباس فرمیست که در آن دوران بهتن داشته. خودنگارهای که کیرشنر در لباس سربازی از خود کشیده بهوضوح نمایشگر وضعیت بحرانزدهی روحی و جسمی او پس از بازگشت از جبههی جنگ است و میتوان آن را به وضعیت همنوعان نقاش در آن زمان هم تسری داد.
نگاه خیرهی مرد، دست راست ازمچقطعشده، دست چپی که ظاهری غیرعادی دارد و چهرههای زردرنگ و محزون، همه نشان از آثار مخرب روانی جنگ بر کیرشنر دارند. زن تصویرشده در نقاشی، زرد، با شانههای افتاده و بیمارگونه تصویر شده درحالیکه به نقاشیای خیره شده که دریایی از خون را در ذهن تداعی میکند.
7- پرترهی والی اثر اگون شیله
اگون شیله درست مثل کیرشنر علاقهی زیادی به نقاشی فیگور و تصویر پرترههایی داشت که بتواند در آنها احساساتی مانند رنج، ترس، تنش و اضطراب را بروز دهد. شیله در تصویر فیگورهای برهنه، بهویژه از دختران جوان، آنقدر بیمحابا عمل کرد که به اغوای دختران کمسنوسال و خلق پورنوگرافی متهم شد و حتی به همین علت چند روزی را در زندان سر کرد. پرترهی والی تصویر زنیست که برای چندین سال با شیله رابطهای عاشقانه داشته و بارها مدل نقاشیهای او شده است.
یکی از نکات جالب دربارهی نقاشی پرترهی والی شیله این است که این تابلو که متعلق به کلکسیونری یهودی بهنام لیا بوندی جارای بود، بهاجبار به شخصی بهنام فردریش والز فروخته شد. والز گذشته از این اثر یکی از دیگر مالکان یهودی اثری از شیله را وادار کرده بود که آن را در اختیار او قرار دهد. این شخص که هاینریش ریگر نام داشت کمی بعد توسط نازیها به اردوگاه کار اجباری ترزین تبعید شد و در نهایت بهقتل رسید. اندکی بعد وارثان لیا بوندی جارای نسبت به مالکیت این اثر بهعنوان ارثیهی خود ادعای مالکیت کردند، اما درنهایت تابلو با پرداخت 19 میلیون دلار به آنها در موزهی لئوپولد در اتریش باقی ماند و اکنون نیز در همین موزه نگهداری میشود.
8- دسیسه اثر جیمز انسور
پرترهی نقاببهصورت انسور نمونههایی از معروفترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم است. در تابلوی دسیسه، انسور از نقابها نه برای پوشاندن احساسات درونی کاراکترها، که برای اغراق در بروز این احساسات بهره گرفته است. نقاشی دسیسه برگرفته از یک اتفاق واقعی در زندگی شخصی انسور، یعنی ازدواج خواهرش با یک دلال هنری چینی است، رخدادی که باعث حرفوحدیثهای بسیاری دربارهی خانوادهی انسور شد.
در مرکز نقاشی زنی را میبینیم که گویی مرد را به تصرف خود درآورده، این زن ظاهراً همان خواهر انسور و مرد، همسر اوست. مرد، که در میان جمعیت تنها کاراکتریست که چهرهای فاقد احساسی خاص است، در میان انبوهی از جمعیت که گرداگرد او قرار گرفتهاند و هر یک واکنشی نسبت به این ازدواج نشان میدهد، گیر افتاده و هیچ راه فراری ندارد. تابلوی دسیسه اگرچه از نظر محتوا به نقاشیهای اکسپرسیونیستی میماند، از نظر تکنیک، نوع استفاده از رنگها و مرز نامشخص عناصر تصویر، امپرسیونیستیست.
تابلوی جنگیدن اسکلتها بر سر یک مرد حلقآویزشده یکی دیگر از نقاشیهای معروف اکسپرسیونیسم اثر جیمز انسور است. این تابلو از نظر فرم بیشتر به سایر آثار اکسپرسیونیستی شبیه است و اگرچه بعضی از منتقدان آن را تصویری از احساسات خود نقاش و جدال همسر و معشوقهی او بر سر خودش، یعنی همان مرد بهدارآویخته، میدانند، نقاشی این ظرفیت را دارد که هر بیننده بتواند در آن نمودی از زندگی شخصی خود را بازیابد.
9- راهآهن در مورناو اثر واسیلی کاندینسکی
واسیلی کاندینسکی بیشتر بهواسطهی نقاشیهای انتزاعی خود شناخته شده است، بااینحال بسیاری از آثار او قابل دستهبندی در زمرهی نقاشیهای سبک اکسپرسیونیسم هستند و تابلوی راهآهن مورناو، که چشماندازی از باواریا و مربوط به زمان اقامت او در آلمان است، یکی از همین آثار است.
کاندسینکی هم درست مثل فرانتس مارک براین باور بود که زندگی مدرن انسان را از معنویت دور کرده و حیوانات از این نظر بر انسان برتری دارند و بههمین علت در بسیاری از نقاشیهای خود از حیوانات استفاده کرده است. علاقهی کاندینسکی به انتزاعیکردن هنر نقاشی برای هرچه نزدیکترشدن آن به موسیقی، که در بین هنرها احساسات بشر را به انتزاعیترین شکل نشان میدهد، باعث شکلگیری سبکی نقاشی بهنام اکسپرسیونیسم انتزاعی شد، سبکی که کمی بعد بسیاری از نقاشان به خلق آثاری با توجه به معیارهای آن پرداختند.
کاندینسکی در انتخاب رنگ در آثار خود دقت بسیار میکرده و در آثار او اغلب شاهد رنگهای سرزنده و درخشان هستیم، چیزی که بهوضوح در تابلوی راهآهن در مورناو بهخوبی مشاهده میشود. در این تابلو قطار با رنگی تیره نشان داده شده، اما در دوردست، در ارتفاع، شاهد زمینی سرسبز، خانههایی با رنگهای گرم و آسمانی آبی با ابرهای سفیدرنگ هستیم، که همه نشان احساس خوب نقاش به زندگیاش در باواریا، در دامنهی رشتهکوههای آلپ دارند.
10- قرمز رویال و آبی اثر مارک روتکو
بسیاری از آثار مارک روتکو از جمله نقاشی قرمز رویال و آبی بهسبک اکسپرسیونیسم انتزاعی هستند. سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی یا آبستره مثل سبک اکسپرسیونیسم در پی بروز احساسات و هیجاننماییست، اما خلاف آن دربند فرم نیست و آنچه مخاطب حین تماشای تابلو میبیند لزوماً تطابق کامل با یک شئ که قبلاً آن را دیده ندارد.
سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی که به مکتب نیویورک هم شناخته میشود، تحت تأثیر واسیلی کاندینسکی و البته همکاری او با فرانتس مارک و چند نقاش آلمانی دیگر و انتشار مجلهای بهنام «سوارکار آبی» شکل گرفت.
قرمز رویال و آبی یکی از آثار شاخص مارک روتکو است که مربوط به دو دههی پایانی زندگی او و زمانیست روتکو تابلوهای متعددی را با همین فرم به مضامین مختلف اختصاص داد. یکی از نکات مهم دربارهی نقاشی قرمز رویال و آبی، ابعاد آن و شیوهی استفادهی نقاش از رنگهاست. این تابلو 288.9 سانتیمتر طول و 171.5 سانتیمتر عرض دارد. بیننده برای دیدن کل اثر باید فاصلهی بسیاری با تابلو داشته باشد، اما برای دیدن جزئیات آن، که برای درک مفهوم اثر اهمیت بسیار دارد، باید به تابلو نزدیک شود و در این شرایط تنها بخش کوچکی از آن را خواهد دید.
هدف روتکو از کشیدن نقاشیهای خود با این ابعاد بزرگ این بوده که مخاطب با نزدیکشدن به تابلو برای مشاهدهی دقیق نقاشی، خود را غرقشده در اثر و بخشی از آن دریابد و بهعبارت دیگر به نقاشی بهعنوان یک ابژه، که تحت سیطرهی او است نباشد.
مارک روتکو برای رنگها اهمیت زیادی قائل بود و مطالعات زیادی دربارهی رنگشناسی داشت و بهوضوح در نقاشیهای دو دههی پایانی زندگی خود آن را نسبت به فرم در اولویت قرار میداد.
یکی از دیگر نکات جالب دربارهی روتکو این است که او علاقهی خاصی به یافتن شباهت بین هنر مدرن و نقاشیهای کودکان داشت. شبیهدانستن نقاشی قرمز رویال و آبی به نقاشیهای کودکان چیزیست که در نگاه اول به ذهن بسیار از مخاطبان میرسد. این قرابت چندان دور از واقع نیست، اما واقعیتی نه با بار منفی، که با بار مثبت. در نقاشیهای مارک روتکو مانند نقاشیهای کودکان به رنگ توجه بسیاری شده و فرم در نهایت سادگی است. بااینحال استفاده از رنگها در نقاشیهای او کاملاً حسابشده است و در پس آن، احساسات و تجربیات سالها زندگی با رنج و خوشی، مطالعات بسیار دربارهی اساطیر و روانشناسی و بررسی نقاشان دیگر نهفته است.
همانطور که گفتم برای دریافت تاموتمام نقاشی قرمز رویال و آبی مارک روتکو که یکی از معروفتترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم است، باید در فضای موزه قرار گرفت و از نزدیک ناظر تابلو بود، البته این دربارهی تقریباً تمامی نقاشیها صادق است، اما بعضی از آثار بیش از سایرین نیازمند حضور در فضا هستند.
برای دریافتی کلی از مضمون این تابلو بهتر است به بعضی نکات مانند تقسیمشدن تابلو به سه قسمت، بهصورتی که قسمت آبی تداعیکنندهی دریا، رنگ بنفش تداعیکنندهی افق و انعکاس نور آفتاب هنگام غروب در دریا و رنگ قرمز تداعیکنندهی آسمان هنگام غروب آفتاب توجه کرد.
گذشته از این با کمی دقت به تابلو میبینیم که روتکو تابلو را با دو خط کاملاً مستقیم به سه مستطیل کامل تقسیم نکرده و مستطیلها دارای حواشی مبهمی هستند که هر سه در متن زمینهای با رنگی متمایز قرار دارند. همچنین استفاده از رگههای رنگهای مختلف بین مستطیلها و در حواشی آنها باعث ایجاد هارمونی و زیبایی خاصی در اثر شده است.
سخن پایانی
در این نوشتار نگاهی به مشهورترین آثار نقاشی اکسپرسیونیسم داشتم، با این توضیح که هر کدام از هنرمندانی که در این نوشته به آنها اشاره شد، آثار ارزشمند متعددی در این سبک دارند و برای بررسی دقیق هر یک به نوشتاری مفصل نیاز است و من در اینجا تنها به چند نمونه از شناختهشدهترین نقاشیهای سبک اکسپرسیونیستی داشتم.
- همچنین بخوانید: معروفترین نقاشان جهان