12 تا از بهترین فیلمهای فمینیستی | در مدح زنبودن!
آنارشیسم، فمینیسم، مارکسیسم، ایدهآلیسم، پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و بسیاری مکتبهای فکری دیگر هیچیک «واحد» نیستند. اگزیستانسیالیسمِ نزد گابریل مارسل بسیار متفاوت از اگزیستانسیالیسمِ سارتری است و واقعاً تفاوتشان چنان است که اصلاً میتوان آنها را دو مقولهی جدا دانست، با این حال یک سری اشتراکات هم میانشان هست. این قضیه برای انواع آنارشیسم و فمینیسم سایر مکاتب نیز برقرار است. بنابراین فیلمهایی که در ادامهی این نوشتار بهمثابهی فیلمهای فمینیستی میآیند یک نوع فمینیسم را مدنظر ندارند، اما قطعاً همهشان پیرامون زن و چیزی به نام «حقوق زنان» اند. برخیشان عمدتاً روی حضور زن در جامعهای زنسالار تمرکز دارند و برخی دیگر روی خود زن بهمثابهی زن تمرکز کردهاند. چنانچه در پی پیدا کردن بهترین فیلمهای فمینیستی هستید، این نوشتار را تا انتها مطالعه کنید.
بهترین فیلمهای فمینیستی
نکته: ترتیب فیلمهای زیر تصادفی است:
1- ژان دیلمان [Jeanne Dielman]
فیلم ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل از بهترین فیلمهای فمینیستی است و از آنها ست که میتوانند بابمیل کسانی باشند که علاقهمند به فیلمهای متفاوت اند. این فیلم مربوط به دههی 70 میلادی است، اما برای آن زمان فیلمی انقلابی محسوب میشود. ژان دیلمان همچون فیلمهای بلاتار بسیار کُند پیش میرود و حدود 3 ساعت و نیم است. فیلم نشاندهندهی زندگی روزمرهی یک زن بیوه است که با فرزند-اش زندگی میکند. او برای گذرانِ امور هرازگاهی مشتری به خانه میآورد، اما در این بین روزی علیه یکی از مشتریان – که همه مرد هستند – شورش میکند.
نشاندادن جزئیاتِ زندگی روزمرهی این زن – با بازی دلفین سیریگ – آن هم با دقت و حوصلهی زیاد و همچنین استفادهی بسیار اندک از «کات» و البته استفاده از دوربین ثابت از نکات جالب این فیلم اند. شانتال آکرمن سازندهی این فیلم است و جز این فیلم چندین فیلم دیگر هم دارد، اما خیلیها معتقد اند که همین ژان دیلمان بهترین فیلماش است. بد نیست بدانید که آکرمن این فیلم را در 24 سالگی ساختهاست!
2- خانه به دوش [Sans toit ni loi]
همچون فیلم پیشین، فیلم خانه به دوش هم از فیلمهای موج نوی فرانسه محسوب میشود. این فیلم را هم یک کارگردان زن ساخته و البته که از جمله مشهورترین و بهترین فیلمهای فمینیستی است. خانه به دوش روایتگر زنی به نام «مونا» است که درصدد است زندگیای خانهبهدوشانه را تجربه کند، زندگیای فارغ از آن همه بایدها و نبایدهایی که جامعهاش به خورد-اش دادهاست. مونا نمیخواهد همچون زنان روستایاش زیرِ سلطهی قوانین مردسالار باشد، او بهدنبال آزادیهایی است که در کتابها و البته در واقعیت صرفاً آنها را برای مردان تعریف کردهاند. رفتارهای مونا خارج از چهارچوب روستا اند و همین برای مردان آن روستا که ذهنی بسته دارند غیرعادی است. احتمالاً میتوانید حدس بزنید که مردان و البته زنان روستا با زنی که چهارچوبهای روستا را رعایت نمیکند چگونه رفتار میکنند!
این فیلم خانه به دوش را آنیس واردا در سال 1985 کارگردانی کرده و البته سناریویاش را هم خود او نوشتهاست. ساندرین بونر نقش خانمِ طاغی را ایفا میکند.
3- فرشتههای آروارهآهنین [Iron Jawed Angels]
سومین فیلم از فهرستمان پیرامون فیلمهای فمینیستی هم فیلمیست از کارگردانی زن. این فیلم پیرامون حق رأی زنان است، پیرامون تلاشهای یک گروه که بهشدت در پی گرفتن حق برای رأی زنان هستند و البته دستآخر هم به هدفشان میرسند و زنان در سال 1920 در انتخابات آمریکا شرکت کرده و رأی میدهند.
هیلاری سوانک در این فیلم نقشآفرینی کرده و خانم کاتیا فون گارنیه کارگردانیاش کردهاست.
4- سرزمین شمالی [North Country]
سرزمین شمالی محصول سال 2005 و یکی دیگر از بهترین فیلمهای فمینیستی است. فیلم روایتگر خانمیست که پس از جدایی از همسر-اش به شهر زادگاهاش بازمیگردد. او مانده است و بیپولی و دو فرزند. برای سرکردن روزها و شبها باید درآمد داشته باشد. هرچه دنبال کار میگردد هیچ کاری برای او نیست تا اینکه به طریقی سر از معدن درمیآورد. کار در معدن دشوار است، اما لااقل درآمد خوبی دارد. مشکل کار در معدن اما مدتی بعد افزونتر میشود. کارگرانِ مردِ معدن تاب نمیآورند این قضیه را که زنی با آنها رقابت کنند. آزار-اش میدهند، به او تجاوز میکنند و خلاصه آنکه کاری میکنند که خانم قصه کفری شود و درصدد برآید که جنبشی عدالتخواهانه تأسیس کند و برای حقوق زنان در جامعه مبارزه کند.
کارگردان این فیلم هم یک خانم است: نیکی کارو.
5- پیانو [The Piano]
پیانو فیلمی جالب و البته مشهور است و بد نیست که آن را هم در فهرستمان در باب فیلمهای فمینیستی داشته باشیم. این فیلم ماجرای زنی پیانیست را روایت میکند که در قرن نوزدهم به همراه فرزند-اش به جزیرهای میروند تا با مردی که هیچزمان او را ندیده ازدواج کند. اما در این بین ماجراهایی اتفاق میافتند و قصهی فیلم را پیش میبرند.
پیانو محصول سال 1996 است و در مراسم اسکار آن سال برای دریافت جوایزی متعدد کاندید شده و چند جایزه هم بردهاست. کارگردان این فیلم هم یک خانم است: جین کمپیون. خود همین خانم کمپیون سناریو را نوشتهاست.
6- حق رأی [Suffragette] – فیلمهای فمینیستی
املین پنکهرست شخصیتی مشهور در انگلیس است. او یکی از کسانی است که نقشی اساس در اعطای حق رأی به زنان بالای 21 سال در سالهای ابتدایی قرن بیستم داشتهاند. فیلم حق رأی به ماجرای او و چند تن دیگر برای بهدستآوردن حق رأی زنان میپردازد. خانم مریل استریپ نقش او را در این فیلم بازی کردهاست. ابی مورگان سناریوی این فیلم را نوشته و خانم سارا گورون کارگردانیاش کردهاست.
7- گروه [The Group] – فیلمهای فمینیستی
گروه فیلمی قدیمی اما خوب در مورد موضوعاتی است که با زنان در ارتباط اند. این فیلم زندگی 8 زن را روایت میکند که به صورت گروهی زندگی میکنند و هر یک دانشجوی دانشگاه هستند. ماجراهایی که هر یک از آنها درگیرشان هستند برای خیلی از دختران و زنانِ بینندهی فیلم، حتی در قرن بیستویک جذابیت دارند. همجنسگرایی، پیشگیری از بارداری، رابطهی خارج از ازدواج، سقط جنین، مشکلات روانی و چند مورد دیگر از جمله موضوعات این فیلم هستند.
این چند دانشجو در واقع در دههی 30 قرن بیستم با این مشکلات درگیر اند، اما در دههی 20 قرن بیستویکم هم هنوز بسیاری از خانمها با این مسائل درگیری دارند و از این رو میتوانم بگویم که فیلم گروه فیلمی قدیمی محسوب نمیشود!
فیلم محصول سال 1966 است و کندیس برگن، جوان هکت، الیزابت هارتمن و شرلی نایت در آن نقشآفرینی کردهاند. کارگردان فیلم هم سیدنی لومت است.
8- روزی که زن شدم
بد نیست در فهرستمان پیرامون فیلمهای فمینیستی یک فیلم ایرانی هم وجود داشته باشد. قطعاً با من همعقیده هستید که فیلم روزی که زن شدم مشهورترین فیلم فمینیستی ایرانی است. همسر محسن مخملباف یعنی خانم مرضیه مشکینی این فیلم را کارگردانی کردهاست، اما سناریو را خود مخملباف نوشتهاست. نام فیلم ممکن است اشارهگر به ازبینرفتن بکارت دختران جلوه کند، اما زنشدنِ موجود در نام فیلم برگرفته از جملهی مشهور دوبوار در کتاب جنس دوم است، یعنی انسان زن زاده نمیشود بل به زن تبدیل میشود. دوبوار این جمله را در راستای عقاید اگزیستانسیالیستیِ سارتر که اعتقادی به «ماهیت» نداشت نوشت.
فیلم روزی که زن شدم روایتگر قصهی سه زن است که هر یک ماجرای خود را دارند، اما خلاصهی ماجرایشان این است که هر یک به خواستی که دارند نمیرسند و فیلم میخواهد نشان دهد که نرسیدن آنها به خواستشان ناشی از وضعیت بدِ جامعه است. شبنم طلوعی در این فیلم بازی کرده و فیلم محصول سال 1379 است.
9- خدمتکاران [The Help]
خدمتکاران از جدیدترین فیلمهای فهرستمان است. این فیلم محصول سال 2011 است و زندگی چند خدمتکارِ سیاهپوست را روایت میکند و عمدتاً روی تقابل خانمهای سیاهپوست و سفیدپوست متمرکز است. این فیلم را از روی رمانی به همین نام از کترین استاکت ساختهاند.
کارگردان فیلم تیت تیلور است. سناریو را هم خود او نوشتهاست. قابلذکر است که اکتاویا اسپنسر برای بازی در این فیلم جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.
10- انتقام [Revenge] – فیلمهای فمینیستی
برخی از زنهای فمینیست باور دارند که برای فمینیستبودن باید خشونت به کار بُرد. آنها همچنین عمدهی مردان را – اگر نگوییم همه را – تجاوزگر و خشونتورز و بیاحساس تلقی میکنند. از نگاه آنان برای موفقیت در جامعهی مردسالار باید مقابل مردان ایستاد و آنها را از سر راه کنار زد. فیلم انتقام تقریباً چنین ماجرایی دارد.
دختری جوان همراه با معشوقاش که البته متأهل است، برای تفریح به ویلایی دورافتاده میروند. در این بین، دو نفر از دوستان آن مرد متأهل برای شکار به همان ویلا میآیند. اما یکی از آنان توانایی کنترل خود را ندارد و به دختر تجاوز میکند. معشوق دختر وقتی بازمیگردد و حقیقت را میفهمد به دختر پیشنهاد میکند که این ماجرا را فراموش کند. اما دختر آسیبی جدی – از لحاظ روحی – از این تجاوز دیده و نمیتواند یا نمیخواهد که فراموش کند. معشوق دختر چون میبیند دختر هیچ قصد فراموشکردن ندارد درصدد برمیآید که او را به قتل برساند، اما دختر جان سالم به در میبرد و از هرسهی آن مردها انتقامی سخت میگیرد.
کورالی فارژا نویسنده و کارگردان این فیلم است و نقش آن دختر انتقامگیر را ماتیلدا لوتز ایفا کردهاست. فیلم محصول سال 2017 کشور فرانسه است.
11- ینتل [Yentl]
هر نوع اندیشهای که برچسب فمینیسم را بپذیرد، در پایهایترین حالتاش درگیر «جنسیت» است. فیلم ینتل نیز باوجودیکه خوانندهی اصلیاش انکار کرده که فیلمی فمینیستی است، واقعاً از فیلمهای فمینیستی محسوب میشود. در اوایل قرن بیستم در لهستان، دختری با نام ینتل برخلاف عرف جامعه توسط پدر-اش با تلمود آشنا میشود. پس از مرگ پدر برای یادگیریِ بیشتر تلمود لباسی مردانه میپوشد و به آموزشگاه میرود. در این بین او با خانمهایی آشنا میشود و حتی تا پای ازدواج با آنها پیش میرود. شورش او علیه جامعهی مردسالار و البته رها کردن لهستان و زندگی عاشقانه برای رسیدن به آزادی در آمریکا از جمله عناصر فمینیستی فیلم اند.
باربارا استرایسند نویسنده و کارگردان فیلم است.
12- ثلما و لوییز [Thelma & Louise]
ثلما و لوییز از مشهورترین فیلمهای ریدلی اسکات است. بسیاری برآن اند که این فیلم فمینیستی است. فیالمثل مصائب زنبودن در جامعه را عیان میسازد، بیننده را با تجربهی زنانه آشنا میکند و همچنین نقدی بر مردان و ویژگیهایشان است!
ثلما و لوییز دو دوست اند که برای تعطیلات آخر هفته از شهر خارج میشوند. اما در این بین ثلما مورد تجاوز قرار میگیرد و لوییز در دفاع از او متجاوز را به قتل میرساند. آنها تصمیم میگیرند از آمریکا فرار کنند، اما در این بین ماجراهایی دیگر برایشان اتفاق میافتد.
فیلم محصول سال 1991 است و نویسندگیاش برعهدهی کالی کوری بودهاست.
- همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای سیاسی