فوتبال ایرانی و زن ستیزی ناآگاهانهی ناآگاهانِ جوان
فضای مجازی مکانی عالی برای فحشدادن است؛ میتوان بدترین و رکیکترین و غلیظترین فحاشیها را انجام داد و خیلی سریع دکمهی Block را فشرد – به همین راحتی. نوجوان یا جوان در فضای مجازی میداند اگر فحاشی و توهین کند یک مُشتِ سنگین از طرف مقابل نصیباش نخواهد شد؛ از همین روست که بدون کنتور فحش میدهد و احساس خالیشدن میکند. کافی ست در اینستاگرام، توییتر و سایتهای فوتبالی نگاهی اندازید و در زیر مطالب مربوط به لیگ ایران ببینید که چه انواعی از فحش رد و بدل میشوند؛ انواعی که اصلاً تا کنون به گوشتان هم نخوردهاند. اما در این میان، یعنی در بین ردوبدلکردن فحش در میان بهاصطلاح هواداران فوتبال، یک پدیده وجود دارد که بیشتر از فحش توی ذوق میزند: زن ستیزی ناآگاهانه.
زن ستیزی ناآگاهانه در میان جوانان فوتبالی
بحثهای آبکی هواداران فوتبال در فضای مجازی نشان از واقعیات جامعهشناختی بسیاری دارد. زن ستیزی نهفته در بطنِ جامعهی ما در اینطور مواقع به لختترین شکل ممکن خود را نشان میدهد. البته منظور از زن ستیزی در اینجا نه مبارزه با زن و موارد این قبیل، بل زنکوچکبینی و زنسطحیبینی است.
مثال عامیانه و قدیمی زنکوچکبینی جملهای است که برخی از مردان قدیم و البته جدید به کار میبرند:
اگر این کار را نکردم، سرخاب سفیداب میزنم.
این جمله نشان از آن دارد که گوینده، استفاده از سرخابسفیداب و در واقع زنبودن را در شأن خود نمیداند و در واقع بر این نظر است که شأن و منزلت یک زن، پایین است.
در همین راستا و برابر با همین معنی، جملاتی در میان هواداران فوتبال ردوبدل میشوند که البته به صورت لخت و سرراست نمیتوان بیانشان کرد، اما میتوان نگاهی به برخیشان داشت.
فیالمثل، هواداران پرسپولیس یا بعضاً استقلال، تیم رقیب را «عروس آسیا» میدانند. منظور این افراد این است که تیم رقیب در آسیا بازنده بوده و گلهای فراوان میخورد. اما ارتباط گلخوردن با عروسبودن در چیست؟ قصه اینجاست که عمل جنسی مردانه بهمثابهی یک عمل فاعلانه در ذهن سنتی ایرانی – که البته بهشدت و با عمق زیاد در بسیاری از جوانان نیز ذهن سنتی ایرانی زنده است – عملی ست از سر قدرت و شکوه، و عمل جنسی زنانه بهمثابهی یک مفعولانه عملی ست از سر ضعف و زبونی. با این پیشفرض است که تیم بازنده را که احتمالاً در فلان بازی یا بازیها ضعیفتر بوده صراحتاً زن میدانند و تیم قوی و برنده را مَرد.
موردی دیگر نیز هست که نشاندهندهی همین ذهنیت در میان جوانان هوادار فوتبال است. پرسپولیسیها و البته استقلالیها – البته نه همهشان بل برخی از پرسپولیسیها و استقلالیها – زمانی که تیم رقیب دو گل یا بیشتر از یک بازیکن در آسیا دریافت میکند، آن بازیکن را «پدر تیم مقابل» نام مینهند. عمر عبدالرحمن و عمر الخریبین به ترتیب از سوی طرفداران این دو تیم پدرهای استقلال و پرسپولیس معرفی شدهاند. این صفت پدر دادن به بازیکنی عرب در راستای همان قضیهی قبلی است.
این هم البته تمامی ماجرا نیست. دو تا از بازیکنان قدیمی استقلال و پرسپولیس، یعنی فرهاد مجیدی و مهرداد میناوند – که البته هر دو نیز بازیکنان بسیار خوبی بودهاند – از سوی طرفداران دو تیم با القاب زنانه مورد تمسخر واقع میشوند. برخی از جوانان ناآگاه طرفدار پرسپولیس، فرهاد مجیدی را فرناز و طرفداران ناآگاه استقلال مهرداد میناوند را به تمسخر مینا لقب دادهاند که البته این دو مورد نیز در همان راستای زنکوچکبینی هستند.
سخن آخر
مقصود من تجزیه و تحلیل اساسی این پدیده نبود و البته نمیتوانست هم باشد؛ چرا که در نوشتهای مختصر اصلاً نمیتوان پدیدهی زنکوچک بینی در ایران را که از قرنها پیش به یادگار مانده تحلیل کرد. مقصود من صرفاً نشاندادن این مورد به مدافعین حقوق زن و خصوصاً خود طرفداران فوتبال است.
تویِ طرفدار فوتبال که این مطلب را میخوانی اگر تا کنون برای بهاصطلاح کریخوانی از چنین قضایایی استفاده کردهای، آیا میتوانی به من ثابت کنی که اولاً مرد فاعل رابطه است و ثانیاً در صورت فاعلبودن، عمل مثبت و قوی را انجام میدهد؟ تا کنون با خود فکر کردهای که چرا دروازهی فوتبال را واژن زن میبینی و گمان میکنی که اگر بازیکن توپ را در درون دروازه قرار دهد انگار آلتاش را در واژن قرار داده است؟
اگر توانستی به این پرسشها پاسخ قانعکننده دهی، لطفاً در قسمت نظرات برای من هم بنویس که پاسخات چیست، اما اگر نتوانستی این کار را انجام دهی اولاً دیگر هیچ زمان چنین جملاتی به کار نبر و ثانیاً دوستانات را که دوستدار فوتبال هستند نیز از استفاده از این جملات باز دار.