اوژن آنری پل گوگن [Eugène Henri Paul Gauguin] که معمولاً او را بهاختصار پل گوگن میخوانند، یکی از نقاشان چیرهدست و خلاق است که همچون سایر نقاشانی که در دهههای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بیشتر در فرانسه، زندگی میکردند، بر هنرمندان و بالاخص نقاشان بعد از خود تأثیر غیرقابلانکاری گذاشتهاست. او نقاشی را از کودکی و با گذراندن دورههای آموزش آکادمیک نقاشی شروع نکرد، بلکه از حدود 35 سالگی رو به نقاشی حرفهای و تا حد زیادی خودآموز آورد و در طول مدتی نسبتاً کوتاه، توانست آثاری خلق کند که سرمشق مکتبهای هنری بعدی و بهویژه جنبش آوانگارد شدند. در این نوشتار میخواهیم ضمن مرور بیوگرافی پل گوگن نگاهی به بهترین نقاشی های پل گوگن داشته باشیم.
پل گوگن که بود؟
پل گوگن در سال 1848 و درست در بحبوحهی جنبشهای فراگیری که همان سال اروپا را فراگرفته بودند، در پاریس متولد شد. پدر او، کلوویس گوگن، یک روزنامهنگار بود و مادرش آلن ماری شازال نام دارد.
پدر گوگن تنها دو سال بعد از تولدش در راه مهاجرت به پرو درگذشت و از شانس خوب، مادر پل که با او و خواهرش در راه پرو بیوه شده بود، از طرف یکی از بستگاناش که پسرخواندهی خوزه رفینو اچنیک بنتوانته [José Rufino Pompeyo Echenique Benavente] که بین سالهای 1851 تا 1855 رئیس جمهور پرو بود، پذیرفته و حمایت شد. همین باعث شد پل گوگن به امکانات زیادی دسترسی داشته باشد و دوران کودکیاش، البته تا پیش از 6 سالگی، را در رفاه و بهخوبی سپری کند.
حامیان مادر گوگن در سال 1854 قدرت سیاسیشان را از دست دادند و درنتیجه گوگن از امکاناتی که داشت محروم شد و بار دیگر همراه با مادری که از آن زمان به بعد با خیاطی امرارمعاش میکرد، به پاریس برگشت. مادر پل گوگن در سال 1867 و زمانی که او در خدمت نیروی دریایی فرانسه و دور از خانه بود، درگذشت. پرترهی زیر تصویری از مادر پل گوگن است:
او همچنین مادربزرگی بهنام فلورا تریستان داشت که بسیار میستودش و کتابهایی که نوشته بود را تا پایان عمر نگاه داشت. فلورا تریستان یکی از فعالان جنبشهای اولیهی سوسیالیستی و از افرادی بود که در شکلگیری جنبش سال 1848 نقش داشتند. او که فرازونشیبهای زیادی، مثل گرفتارشدن به فقر بعد از زندگی مرفه و تهدید به قتل از سوی همسرش را در زندگی بهچشم دیده بود، در سال 1844 درگذشت. پرترهی زیر تصویر مادربزرگ گوگن است که او آن را طراحی کردهاست.
زمینههای نقاششدن پل گوگن
پل گوگن ابتدا در چند مدرسهی محلی حاضر شد، اما دستآخر در مدرسهای کاتولیک که اعتبار بیشتری نسبت به مدرسههای قبلی داشت و شبانهروزی بود، ثبتنام کرد و سه سال در آنجا درس خواند. او در سال آخر تحصیلاش وارد مدرسهای شد که در آن آموزشهای مقدماتی نیروی دریایی به دانشآموزان داده میشدند و چنین شد که او مدتی بهعنوان دستیار ملوان یک کشتی تجاری کار کرد و بعد هم به نیروی دریایی فرانسه ملحق شد.
پل گوگن در بیست و سه سالگی از نیروی دریایی خارج شد و به پاریس برگشت و با کمک یکی از دوستان خانوادگیاش بهعنوان دلال بورس شروع به کار کرد و در طول حدود 11 سال فعالیت در این حرفه پول زیادی بهدست آورد. در طول این مدت او به خریدوفروش آثار هنری علاقهمند شد و در این زمینه هم معامله و البته گاهی نقاشی میکرد.
برای اطلاعات بیشتر روی دکمهی عکس کلیک کنید
نقاشیهای «مسیر در جنگل» [Chemin dans la fôret] در سال 1873 و «طبیعت بیجان با میوه و لیموها» در سال 1880 نمونههایی از آثار پل گوگن در زمان اشتغالاش در بورس هستند. تأثیر امپرسیونیستها، بهویژه کلود مونه [Monet] و پل سزان [Cézanne] در این نقاشیها کاملاً مشهود است.
این علاقه و توجه زیاد به نقاشیهای درخور معاملهی نقاشان آن زمان، بهتدریج گوگن را به نقاشی نزدیکتر کرد و در آخر سقوط بورس پاریس در سال 1882 باعث شد او دلالی را کنار بگذارد و نقاش شود.
گوگن این بار هم شانس آورد، چرا که از حدود بیست و پنج سالگی و زمانی که درآمد زیادی داشت و دغدغهی مالی نداشت، در خانهای ساکن شد که در نزدیکی کافههایی واقع شده بود که امپرسیونیستهای فرانسه در آنجا گرد هم میآمدند و به یکی از معروفترینشان یعنی کامیل پیسارو [Camille Pissarro] نزدیک بود. ارتباط با امپرسیونیستها و دوستی با پیسارو او را بیشازپیش به سمت نقاشی سوق دادند. او حتی بعد از نقلمکان از آن خانه و رفتن به خانهی جدید با امیل شوفنکر [Émile Schuffenecker] که خود دلال آثار هنری و نقاش بود و اتفاقاً به نقاشیهای ونگوگ علاقهی زیادی داشت، همسایه شد. او با پل سزان، یکی دیگر از امپرسیونیستها، هم مراوده داشت و گاهی با او نقاشی میکرد.
گوگن در سال 1881 و 1882 در نمایشگاههای امپرسیونیستها شرکت کرد و چند اثر از جمله «باغهای بازار ووگیرارد» [The Market Gardens of Vaugirard] را به نمایش گذاشت.
نقاشیهایی که از حدود سالهای 1788 تا 1882 کشید، تا حد زیادی تحتتأثیر امپرسیونیستها و بهویژه کامیل پیسارو و کلود مونه و بسیار متفاوت از نقاشیهای بعدی او، زمانی که سبک خاص خودش را پیدا کرد، هستند. نقاشیهای «منظرهی زمستانی» و «پرترهی مادام گوگن» و نمونههایی از نقاشیهای این دوره از زندگی هنری گوگن اند.
گوگن در مسیر رسیدن به بلوغ هنری
سالهای 1885 و 1886، زمانی که گوگن درگیر مشکلات مالی شدید بود و در پاریس زندگی میکرد، سالهای مهمی در فعالیت هنری او بهشمار میآیند، چرا که در این سالها بود که او سبک نقاشی ژرژ سورا و تأکیدش بر علمیکردن نقاشی و استفاده از نقطه برای درخشش بیشتر نقاشی را رد کرد و همچنین از پیسارو که زمانی حامیاش بود و البته سبک نقاشی او، روی گرداند.
نقاشی مشهور «چهار دختر برتون» [Four Breton Girls ] که در سال 1886 کشیده شده، مربوط به همین دوره است و اگرچه همچنان عناصر امپرسیونیستی در آن دیده میشوند، تلاش گوگن در استفاده از عناصر بصری برای نمودارکردن احساسات درونی، نمایش سوژهای متفاوت نسبت به هنرمندان آن دوران و همچنین نشاندادن پیوند به طبیعت و بازگشت به آن، که گوگن، دستکم از آن زمان به بعد، همیشه بر آن تأکید داشت، دیده میشوند.
در سال 1886 گوگن ساکن منطقهای بهنام پون-آوان [Pont-Aven] شد و علیرغم مشکلاتی که با ساکنان آنجا داشت، طرحهایی، بهویژه با پاستل، کشید؛ طرحهایی که تحتتأثیر آثار ادگار دگا بودند و در آنها استفادهی جسورانه از رنگهای ناب، که بعدها در آثار گوگن به یک فاکتور شاخص تبدیل شد، دیده میشوند. در همین نقاشیهاست که میبینیم گوگن فیگور را نه بهعنوان یک عنصر اصلی، بلکه بهعنوان ابزاری برای بروز احساسات بهکار میگیرد. نقاشی «دختر چوپان برتون» [The Breton Shepherdess] نمونهای از آثار پل گوگن در این دوره است.
گوگن بعدها همراه با نقاشان دیگری مثل امیل برنار [Émile Bernard] و چارلز لاوال [Charles Laval] بار دیگر به پون-آوان سفر کرد و نقاشیهایی نوآورانهای که آنها در این منطقه کشیدند، باعث شدند این منطقه بهنام «مدرسهی پون-آون» شهرت پیدا کند.
گرایش گوگن به نقاشیهای شرقی
گوگن بر این باور بود که نقاشی در اروپا رو به سطحیشدن میرود و نمود آثار تمدن در آن او را ناخرسند کرده بود. او در این زمان به نقاشیهای شرق، چه شرق دور و چه نزدیک، و همچنین نقاشیهای بدوی علاقهمند شد و از آنها بسیار تأثیر پذیرفت. استفاده از رنگهای خالص و غلیظ و دورگیری عناصر که اصطلاحاً مجزاگری یا کلویزونیسم [Cloisonnism] خوانده میشود و زیرپاگذاشتن درجهبندی رنگها و همچنین برهمریختن اصول پرسپکتیو در نقاشیهای گوگن پدیدار شدند.
تابلوی «مسیح زرد» [Yellow Christ] که در سال 1889 کشیده شده، نمونهای بارز از تحول آثار او بر این اساس است. موضوع اصلی این تابلو مصلوبشدن مسیح است، اما موقعیت جغرافیایی آن با مکانی که این اتفاق واقعاً در آن رخ داده نمیخواند و همچنین پوشش زنانی که پیش پای مسیح هستند، لباسهای زنان همعصر گوگناند.
گوگن پیش از این در سال 1888 هم بهمانند آثار دوران رنسانس با انتخاب یک موضوع مذهبی، که آن زمان هیچ رایج نبود، دست به آزمودن شیوهی مجزاگری زد. زیرپاگذاشتن قیود نقاشی کلاسیک همزمان با انتخاب یک موضوع کلاسیک، نشان از جسارت و خلاقیت بسیار نقاش دارند.
این اثر یعنی «یعقوب درحال کشتیگرفتن با فرشته» [Jacob’s Fight with the Angel] که بهنام «چشمانداز بعد از موعظه» هم شناخته میشود، در سال 1888 خلق شده و یکی از مشهورترین نقاشیهای پل گوگن بهشمار میآید.
پرترهای که گوگن در سال 1888 از خود کشیده و جزو همان پرترههاییست که بین او و ونگوگ مبادله شده، نمونهای دیگر از تلاش گوگن برای استفاده از فرم در راستای نشاندادن حالات روحیست. در این نقاشی که در آن باز هم شاهد استفاده از رنگهای غلیظ، دورگیری و سطوح تخت هستیم، گوگن تلاش کرده خود را بهشکل شخصیتی همچون ژان والژان در بینوایان تصویر کند؛ خوشنیت، خیرخواه و صادق اما طردشده و بدشانس!
پل گوگن و ونسان ونگوگ
ارتباط و دوستی پل گوگن با ون گوگ یکی از اتفاقات جالبتوجه زندگی این دو هنرمند است. ونگوگ که بعد از تحمل شکستهای بسیار در زندگی شخصی و هنری، به جنوب فرانسه نقلمکان کرد و آنجا جانی تازه گرفت و در خانهی زرد مشهورش ساکن شد، در سر داشت که مکانی برای گردهمآمدن هنرمندان تدارک ببیند و از چند نقاش از جمله گوگن خواست به آرل بیایند.
ونگوگ قبلاً از طریق نقاشیهایی که بردارش از گوگن خریده بود، با آثار او آشنا شده و مکاتباتی هم با او داشته بود. او گوگن را میستود و اگرچه فقط یک نفر به دعوتش پاسخ مثبت داد، از خوب روزگار، آن یک نفر همان گوگن بود. این دو در سال 1888 مدتی را در خانهی زرد با هم زندگی کردند، اما سرانجام بهخاطر اختلاف شدید در خلقیات به مشکل برخوردند و بهشکلی ناخوشایند و برای ونگوگ بسیار دردناک از هم جدا شدند. بریدن گوش ونگوگ درست روز قبل از جدایی آنها اتفاق افتاد و بعد از آن او هرگز گوگن را ملاقات نکرد.
همچنین بخوانید: چرا ونگوگ گوشاش را برید؟
پرترهای که گوگن از ونگوگ کشیده و «ونگوگ درحال کشیدن گلهای آفتابگردان» [Van Gogh peignant des tournesols] نام دارد و البته به «نقاش گلهای آفتابگردان» هم شناخته میشود، مربوط به همین دوره است.
برای اطلاعات بیشتر روی عکس بالا کلیک کنید
تابلوی «کافه شبانه در آرل» [Night Café at Arles] از معروف ترین نقاشی های پل گوگن مربوط به سال 1888 و دوران اقامت او در آرل همراه با ونگوگ است.
پل گوگن و ادگار دگا
ادگار دگا بهترین دوست پل گوگن و از دیگر شانسهای بزرگ زندگی او بود. دگا بیش از هر دوست و آشنای دیگری از او حمایت مالی و غیرمالی کرد و سالهای طولانی با او دوست و همراه بود. گوگن، دگا و نقاشیهایش را تحسین میکرد و همانطور که گفتیم، تحت تأثیر سبک او در طراحی فیگورها و استفاده از رنگ قرار گرفت. تابلوی «سوارکاران در ساحل» [Riders on the Beach] نمونهای از نقاشی های پل گوگن است که کاملاً تحتتأثیر ادگار دگا تصویر شدهاند.
دگا در سال 1893 و زمانی که دوستان سابق گوگن، امپرسیونیستهایی مثل مونه و رونوار، از او روگردان شده بودند و تمسخرش میکردند، نمایشگاهی برایش ترتیب داد و با خرید آثارش او را حمایت و تشویق کرد. همین حمایتها بودند که باعث شدند گوگن از بیپولی نجات پیدا کند و پول کافی برای سفر به تاهیتی و شروع دورهی جدیدی از نقاشیش بهدست آورد.
سفر به تاهیتی، شروع یک زندگی بدوی
همانطور که اشاره کردیم پل گوگن از تمدن بیزار بود و همین باعث شد تصمیم بگیرد به تاهیتی برود؛ سرزمینی که ساکنانش زندگیای بدوی داشتند و به طبیعت بسیار نزدیک بودند. این سرزمین، آن زمان مستعمرهی فرانسه شده بود و ساکنانش شهروندان فرانسه بهحساب میآمدند.
او قبل از سفر به تاهیتی همسر و فرزندانش را در کپنهاگ دید و به آنها وعدهی ثروت و شروع زندگیای جدید داد. هرچند در آنجا با زنی سیزدهساله از ساکنان تاهیتی بهنام تهامانا [Teha’amana]، دستکم بهشکل غیررسمی، ازدواج کرد و هرچند این دختر بعد از مدتی باردار شد، گوگن او را ترک کرد و دیگر نه او و نه فرزندش را ندید. همچنین در همان زمان بود که او شاهد علائم اولیهی نوعی بیماری قلبی، و احتمالاً سیفلیس قلبی-عروقی، بود.
تهامانا بارها مدل نقاشی پل گوگن شد و پرترهی او در تابلویی بهنام «اجداد تهامانا» از آثار شاخص گوگن در تاهیتی بهشمار میآید:
در تاهیتی گوگن در یک کلبهی جنگلی ساکن شد و تابلوهایی از زندگی بدوی بومیان آنجا خلق کرد. تابلوی «اورانا ماریا» [Ia Orana Maria] یا درود بر مریم نمونهای از مشهورترین نقاشی های گوگن در این دوره است:
تابلوی «زنی با گل» [Vahine no te tiare] نمونهای دیگر از بهترین نقاشی های پل گوگن است که در همین دوره کشیده شده.
تابلوی «روح مردگان درحالتماشا» یکی دیگر از معروف ترین نقاشی های پل گوگن است که در همین دوران و تحتتأثیر فضای تاهیتی و افسانههای بدوی کشیده شدهاست.
«گفتوگو» [Les potins] یکی دیگر از تابلوی گوگن در این دوره است و در سال 1891 کشیده شدهاست.
تابلوی «کی ازدواج خواهی کرد؟» [Nafea Faa Ipoipo] در سال 1892 و در همان دوره از زندگی گوگن تصویر شدهاست.
بازگشت به پاریس
گوگن در سال 1893 به پاریس برگشت، اما هرگز آثار آنچه در تاهیتی دیده و تجربه کرده بود، در نقاشیهایش ناپدید نشدند. او در سال 1894 نمایشگاهی در پاریس برگزار کرد که با موفقیت و فروش بسیاری روبرو شد و همین باعث شد او بتواند بهصورت هفتگی آثارش را بهنمایش بگذارد.
نقاشیهای «روز خدا» [Mahana no atua] و «بهار مقدس، رویاهای شیرین» [Nave nave moe ] در سال 1894 و بعد از بازگشت گوگن به پاریس خلق شدهاند.
سفر مجدد به تاهیتی
گوگن در سال 1895 به تاهیتی برگشت و ظاهراً علت مراجعت او به تاهیتی سرخوردگی از پاریس و بهویژه جامعهی هنری آن بودهاست. او در این دوران بهواسطهی حمایت دوستانش زندگی راحتی داشته و در منطقهای مرفهنشین زندگی میکردهاست. در دو سال اول بازگشت به تاهیتی او کمتر نقاشی میکرده و بیشتر به نوشتن و کار در روزنامه پرداختهاست و سردربیر یک نشریه هم شده بوده، اما کمی بعد رو به ساخت مجسمه آورده و بار دیگر نقاشی را از سر گرفتهاست.
تابلوی مشهور «از کجا آمدهایم؟ که هستیم؟ به کجا میرویم؟» در سال 1897 و در همین دوره از زندگی گوگن کشیده شدهاست. این نقاشی که بهعنوان وصیتنامهی گوگن شناخته میشود، بعد از درگذشت دخترش و در زمانی کشیده شده که بیماری پل گوگن بسیار پیشرفت کرده و سخت درگیر مشکلات مالی شده بودهاست. این نقاشی در همان زمان حیات نقاش به قیمت 2500 فرانک فروخته شد.
تابلوهای «منظره با دو بز» [Te bourao II] در سال 1897 و پرترهی هنرمند در سال 1896 در زمان اقامت مجدد او در تاهیتی کشیده شدهاند.
آخرین سالهای زندگی پل گوگن
گوگن کمی بعد به جزیرهی مارکز رفت و در آنجا چند اثر بهشکل چاپ خلق کرد که اکنون جزو گران ترین آثار پل گوگن بهحساب میآیند.
از آنجا که گوگن مارکیز را بهشدت تحت تأثیر حملهی تمدن غربی یافت، آن را ترک کرد و در سال 1901 به جزیرهی Hiva-Oa رفت. او مجسمههایی در طول اقامتش در این جزیره ساخته که بعدها موردتوجه بسیاری از مجموعهداران قرار گرفتند. مجسمهی «پدر هرزگی» [Père Paillard] که گوگن در سال 1902 ساخته، مربوط به اقامتش در همین جزیره و انتقادی آشکار به ریاکاری کلیسای کاتولیک است.
گوگن در سالهای پایانی زندگیاش همراه با دختری که با او ازدواج کرده بود، در جزیرهی مارکیز زندگی کرد. بیماری او در آن زمان پیشرفت کرده بود و گذشتهازاین گوگن دچار اعتیاد به مورفین شده بود و روحیهی خوبی هم نداشت. او در نهایت در 8 مه سال 1903 در 54 سالگی بهشکلی ناگهانی درگذشت و در همان جزیره دفن شد.
پرترهی گوگن مربوط به سال 1903 یکی از آخرین آثار اوست و خود نمایانگر شرایط جسمی و روحی نقاش در آخرین روزهای زندگیاش است.
نقاشی «طبیعت بیجان با پرندگان عجیب» [Nature morte aux oiseaux exotiques] نمونهای دیگر از نقاشیهای گوگن در سال 1903 یعنی آخرین سال زندگیاش است.
همچنین بخوانید: معروفترین نقاشیهای جهان