مروری بر بیوگرافی برتراند راسل | فیلسوف و ریاضیدان بریتانیایی
برتراند راسل شاید معروفترین فیلسوف معاصر بریتانیایی باشد. راسل عمری طولانی داشت و علاقهمند به نوشتن بود و میتوان گفت که شهرت راسل بیشتر به سبب همین تألیفات متعدد او در زمینههای مختلف، شامل موضوعات مورد پسند عام نظیر مباحث اخلاقی، است. اگرچه راسل در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرده و تخصص اصلی او نیز در همین زمینههاست، با این حال از نظر نمیباید دور داشت که او برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. برخی از آثار او در زمینهی عشق و ازدواج در میان عموم بسیار بحثبرانگیز بودهاند. در نوشتهی پیش رو قصد دارم تا مختصر نگاهی به بیوگرافی این فیلسوف بزرگ بریتانیایی داشته باشم.
خانوادهی برتراند راسل
برتراند آرتور ویلیام راسل در سال 1872 متولد شد. پدر او جان راسل، ملقب به وایکنت آمبرلی، نام داشت و پدربزرگاش، که از سیاستمداران حزب لیبرال بود، لقب لرد داشت. جان راسل 4 سال پس از تولد فرزند-اش، برتراند راسل، درگذشت. مادر راسل کاترین لوئیز استنلی نام داشت و همانند همسر خود از یک خانوادهی اشرافی بود. او نیز دو سال پیش از همسر خود، یعنی زمانی که راسل تنها دو سال داشت، از دنیا رفت.
پس از مرگ پدر و مادر، راسل در ریچموند پارک، به همراه پدربزرگ و مادربزرگ خود گذران زندگی کرد. پدربزرگ راسل نیز دو سال بعد، یعنی زمانی که راسل شش ساله بود، درگذشت. پس از آن راسل تحت سرپرستی مادربزرگ خود قرار گرفت. مادر بزرگ راسل، او را با قوانین خاص خود تربیت کرد. وی اصرار داشت تا راسل بسیار مبادی آداب بار آید و خصوصاً در تماس با کودکان دیگران دچار آلودگیهای موجود در جامعه نگردد! شاید به همین سبب بود که راسل به مدرسه فرستاده نشد و تا سن 16 سالگی در خانه و تحت تعلیم آموزگاران سرخانه، مادربزرگ و عمهاش آگاتا راسل، آموزش دید. این در حالی بود که برادر بزرگ راسل، فرانسیس را به مدرسهی شبانهروزی فرستاده بودند.
ظاهراً فرانسیس نیز تا حد نه چندان کمی، در تعلیم و تربیت راسل نقش داشته است. او بوده که راسل را با هندسه آشنا ساخته و به همراه راسل به حل تمرینات هندسه میپرداخته است.
تحصیلات برتراند راسل
همانطور که اشاره کردم راسل تا سن 16 سالگی توسط برادر و معلمان سرخانهی خود آموزش دید. او پس از آن در 17 سالگی راسل وارد مدرسهای شد که در آن دانشآموزان برای آزمون ورودی کالج کمبریج آماده میشدند. گویا راسل در این مدرسه از همراهی با همدورهایهای خود چندان راضی نبوده و حتی مورد تمسخر و تهدید آنان قرار میگرفته است.
یک سال بعد، یعنی در 18 سالگی، راسل توانست بورسیهی کالج کمبریج را دریافت کند. راسل در ابتدا در رشتهی ریاضیات به تحصیل پرداخت لیکن پس از چهار سال، شاید اندکی تحت تأثیر اوضاع نابهسامان ریاضیات در انگلستانِ آن زمان، به فلسفه گرایش پیدا کرد. راسل در کمبریج مورد توجه وایتهد قرار گرفت. در این دانشگاه او به همراه چند دانشجوی دیگر از جمله مک تگرت و مور، که بعدها همانند خود راسل به فیلسوفان برجستهای تبدیل شدند، به جمع اعضای انجمن دیرین نخبگان فکری کمبریج پیوست.
راسل در سال 1895 دستیار آموزشی ترینیتی کالج به صورت آلفا شد. دستیاران آموزشی در این سطح باید رسالهای در باب موضوعی دلخواه ارائه میدادند و موضوع انتخابی راسل، موضوعی بود که به نوعی تلفیقکنندهی علائق ریاضی و فلسفی او بود. این رساله مبنای نخستین کتاب فلسفی چاپ شدهاش، یعنی «جستاری در باب مبانی هندسه» شد.
روابط عاطفی برتراند راسل
راسل، در ایام جوانی به یک دختر آمریکایی به نام آلیس پیرسال اسمیت علاقهمند شد. آلیس 5 سال از راسل بزرگتر بود و عقاید مذهبی شدیدی داشت. راسل برای چندین سال علاقهی خود به آلیس را پنهان نگاه داشت اما سرانجام پس از مدتی به او ابراز علاقه نمود و دریافت که آلیس نیز متقابلاً به او علاقهمند است. این دو نهایتاً در سال 1894، علیرغم مخالفت مادربزرگ راسل، که در حقیقت قیم او محسوب میشد، با یکدیگر ازدواج کردند. این رابطه ظاهراً در حدود هفت سال بعد به سردی گرایید. با این حال پیوند ازدواج این دو برای چند سال دیگر پابرجا ماند، تا اینکه سرانجام در سال 1911 راسل رسماً از آلیس جدا شد. او، در مدتی که منتظر جدایی از آلیس بوده، علاوه بر دشواریهای کارهای فلسفی، دچار یأس عاطفی شدید نیز بوده است.
راسل گویا در بین سالهای 1894 تا 1910 دچار سردرگمی و آشفتگی عاطفی بسیار بوده. او در این سالها بارها درگیر روابط عاشقانهی غیرمعمول شد اما، شاید بدین سبب که در باطن فردی پارسامنش بود، از برقراری این روابط احساس گناه میکرده است. در سال 1910 راسل در سن 38 سالگی به فردی به نام لیدی اتولین مورل، علاقهمند شد. لیدی اتولین همسر مردی صاحب نفوذ و نسبتاً ثروتمند بود. اگرچه این رابطه نیز به نوعی، غیر معمول، محسوب میشود و حتی در آن زمان نیز باعث ایجاد حرف و حدیثهایی در مورد این دو شده بود، با این حال توانست سرگشتگی عاطفی راسل را تا حدی تسکین دهد.
راسل در سال 1919 با دورا بلک، که یک فمنیست رادیکال بود، آشنا شد. در این زمان اگرچه هم راسل و هم دورا به ازدواج اعتقادی نداشتند، با این حال وجه افتراق آنها این بود که دورا به دنبال داشتن یک فرزند بود و راسل نه. شاید برای موقعیت اجتماعی راسل داشتن فرزند نامشروع هزینهی زیادی داشته و بدین همین سبب بوده است که راسل حاضر به داشتن فرزند در یک رابطهی خارج از ازدواج رسمی نشد. با این حال این دو در نهایت در سال 1921، و در زمانی که دورا باردار بود، با یکدیگر ازدواج کردند. شش روز پس از ازدواج آنها پسر راسل و دورا، کنراد، به دنیا آمد! پس از آن، این دو صاحب یک دختر به نام کاترین نیز شدند. ازدواج دوم راسل نیز دستآخر با شکست مواجه شد و او پس از مدتی از دورا جدا شد.
تأسیس مدرسهی بیکن هیل
یکی از وقایع جالب در زندگی راسل تأسیس یک مدرسه به نام مدرسهی «بیکن هیل» بوده. راسل پس از آنکه صاحب دو فرزند شد به فکر تعلیم و تربیت و تحصیل آنها افتاد، اما هم او و هم دورا مخالف تحصیلات مرسوم در آن زمان بودند و چنین شد که ایدهی تأسیس یک مدرسه به ذهن آنان رسید. مدرسهی بیکن هیل در سال 1927 تأسیس شد. در این مدرسه دروس اجباری نبودند و دانشآموزان در ادارهی مدرسه نقش بسیار پررنگی داشتند. اگرچه ایدهی تأسیس چنین مدرسهای به نظر بسیار خوب میآید، با این حال بیکن هیل بهتدریج جایگاهی شد برای دانشآموزان منتقل شده از دیگر مدارس، فرزندان بیعلاقه به تحصیل افراد ثروتمند و خلاصه افرادی از این دست.
آشنایی با لودویگ ویتگنشتاین
همانگونه که خود راسل اذعان دارد، آشنایی او با ویتگنشتاین یکی از مهمترین وقایع زندگی او است. آشنایی او با ویتگنشتاین، فیلسوف بزرگ اتریشی، در سال 1911 در کمریج اتفاق افتاد. راسل به سرعت به ویتگشتاین علاقهمند شد و در او چیزی استثنایی دید. پس از آن ویتگنشتاین مهمان همیشگی راسل شد. در آن زمان او دچار آشفتگی روانی نسبتاً شدیدی بوده و حتی بین زنده ماندن و خودکشی کردن مردد مانده بوده و راسل تلاش میکرده تا به هر نحوی به او کمک و او را به پرداختن به فلسفه تشویق کند.
ویتگنشتاین و راسل، اگر چه اشتراکات فلسفی بسیاری با یکدیگر داشتند، سرانجام راهشان در فلسفه از هم جدا شد. با این حال راسل همواره تا حد بسیاری حمایت خود از شاگردش را حفظ کرد و زمانی که اثری از ویتگنشتاین برای بررسی استخدام در کمبریج به دست راسل رسید، او این اثر را تأیید کرد و درنتیجه باعث شد تا ویتگنشتاین در کمبریج استخدام شود.
مختصری در مورد فلسفهی راسل و آثار او
پس از آنکه راسل به فلسفه گرایش پیدا کرد، تحت تأثیر جی.ام.ئی.مک تاگارت به جای روی آوردن به اصالت تجربهی انگلیسی، روی به سنت هگلی آورد. خود تاگارت در این زمان در کمبریج گونهای از آیدهآلیسم مطلق هگل را تدریس میکرد. با این حال راسل در سال 1898 علیه ایدهآلیسم واکنش تندی نشان داد. این واکنش بنا به گفتهی خود راسل، بیشتر تحت تأثیر ارتباط او با ج.ا.مور است. راسل در سال سوم تحصیل خود در ترینیتی کالج با مور آشنا شد و بسیار از او تأثیر پذیرفت. در طی این سالها بود که راسل نخستین تألیفات خود را منتشر کرد.
در ابتدا در سال 1896 کتاب «سوسیال دموکراسی آلمان» را به انتشار رساند که در حقیقت حاصل مطالعات آن زمان وی در زمینهی اقتصاد و سوسیال دموکراسی در آلمان بود. پس از آن در سال 1897 نسخهی تکمیل شدهی رسالهی خود در کمبریج، با نام «جستاری در زمینهی مبانی هندسه»، را منتشر کرد. سه سال بعد، یعنی در سال 1900، راسل کتابی با عنوان «شرح انتقادی فلسفهی لایبنیتس» نوشت و در آن اظهار کرد که بین مابعداطبیعهی لایبنیتس و معتقدات واقعی او ناسازگاری وجود دارد.
اندکی بعد راسل، تحت تأثیر آشنایی با ریاضیدانی به نام جوزپه پئانو، کتب مشهور خود، «اصول ریاضیات» را به نگارش درآورد. این اثر در سال 1903 به چاپ رسید. پس از آن راسل مشغول تألیف جلد دوم «اصول ریاضات شد»، اما یک سال بعد بود که راسل با تعارضی معروف به «پارادوکس راسل» مواجه شد. این پارادوکس به حدی مهم بود که ریاضیدان بزرگ آلمانی، گوتلوب فرگه، پس از مواجه شدن با آن اعلام کرد: «علم حساب به پایان رسیده است». در سالهای بعد خود راسل و دیگر ریاضیدانان و منطقدانان تلاش کردند تا چنین پارادوکسی را حل نموده و یا راه حلی برای آن پیدا کنند.
راسل پس از پرداختن به مسائل بنیادین در ریاضیات، روی به معرفتشناسی آورد. او میخواست بداند که ارتباط بین «شناخت» ما و «جهان خارج» چگونه ارتباطی است. راسل در معرفتشناسی گرایش به تجربهگرایی داشت. او بر «ساختهای منطقی» حاصل از دادههای حسی در شکلگیری تداوم اشیاء تأکید میکرد. شاید مشهورترین قسمت فلسفهی راسل «اتمباوری منطقی» باشد. در اتمباوری منطقی، برای کشف صدق یک گزاره آن را به ذرههای منطقیاش تقسیم میکنند و درستی ترکیب این ذرهها با یکدیگر را مورد سنجش قرار میدهند. چنین روش به روش «تحلیل منطقی» معروف شد و به صورت یکی از جریانهای غالب در فلسفهی قرن بیستم درآمد.
راسل، شاید گاهی اوقات برای کسب درآمد کافی، پس از مدتی رو به نگارش آثار فلسفی مردمپسند آورد. در این راستا او آثاری با موضوعات مختلف از اخلاق گرفته تا تاریخ فلسفه به نگارش درآورد. وی علاوه بر این در بسیاری از موضوعات سیاسی و اخلاقی آن زمان شرکت میکرد. حمایت او از جنبش حق رأی زنان، برگزاری چندین تظاهرات ضد جنگ در طی جنگ جهانی اول و مخالفت با حضور آمریکا در ویتنام از جملهی این فعالیتها هستند. راسل به سبب مخالفت خود با جنگ در سال 1914 شغل تدریس خود در کمبریج را از دست داد و در همین ارتباط، در سال 1918 به شش ماه حبس محکوم شد.
برتراند راسل در تمامی طول عمر خود دست از فلسفهورزی، نوشتن و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی برنداشت. او در سراسر عمر خود به سه اصلی که بنا به گفتهی خود راهبر همیشگی او بودهاند وفادار ماند: «تمنای عشق، جستوجوی دانش و دلسوزی طاقتفرسا در برابر رنجهای بشریت». او سرانجام در سال 1970 در سن 97 سالگی درگذشت.
برخی از آثار برتراند راسل
- 1897 جستاری در باب مبانی هندسه
- 1900 شرح انتقادی فلسفهی لایبنیتس (ترجمه شده به فارسی)
- 1903 اصول ریاضیات
- 1905 در باب دلالت معنایی
- 1906 نظریهی یگانهگرای صدق
- 1910 مبادی ریاضی به همراه وایتهد جلد اول
- 1911 شناخت از طریق آشنایی و شناخت از طریق توصیف
- 1912 مبادی ریاضی به همراه وایتهد جلد دوم و مسائل فلسفه
- 1913 مبادی ریاضی به همراه وایتهد جلد سوم
- 1914 شناخت ما از جهان بیرونی (ترجمه شده به فارسی) و در باب روش علمی در فلسفه
- 1918 فلسفهی اتمیسم منطقی
- 1919 مقدمهای بر فلسفهی ریاضی (ترجمه شده به فارسی)
- 1921 تحلیل ذهن (ترجمه شده به فارسی)
- 1924 اتمیسم منطقی (ترجمه شده به فارسی)
- 1927 تحلیل ماده و طرحی از فلسفه
- 1940 پژوهشی در باب معنی و صدق
- 1944 تکوین فکری من (ترجمه شده به فارسی)
- 1945 تاریخ فلسفهی غرب (ترجمه شده به فارسی)
- 1948 دامنه و حدود شناخت انسان
منابع مورد استفاده
- تاریخ فلسفه/ فردریک کاپلستون.جلد هشتم از بنتام تا راسل/ ترجمه بهاءالدین خرمشاهی
- آشنایی با برتراند راسل/ پل استراترن/ ترجمه کاظم فیروزمند/ نشر مرکز/ تهران/ چاپ اول 1389
- برتراند راسل در مقام فیلسوف/ چارلی دانبار برود/ ترجمه امیر کشفی
برای آشنایی با بیوگرافی سایر فلاسفه از این لینک استفاده کنید: بیوگرافی.