معرفی کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم
در باب اندیشهی پسامدرن و بهتبع آن پساساختارگرایی کتابهای زیادی به فارسی ترجمه نشدهاند، بنابراین آنان که خواهان آشنایی با اندیشهی فلسفی پسامدرن هستند به منابعی محدود دسترسی دارند. یکی از این منابع، کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیستم نوشتهی مادان ساراپ است. در این نوشتار برای کسانی که میخواهند با اندیشهی پسامدرن بیشتر آشنا شوند به معرفی این کتاب میپردازم. [مادن ساراپ، راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم، برگردان محمدرضا تاجیک، تهران، نشر نی، 1382]
نویسندهی کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم
نویسندهی کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم، یعنی مادان ساراپ، متولد سال 1930 و درگذشتهی سال 1993 است. او افزون بر کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم کتابهای دیگری نیز در ارتباط با اندیشهی پسامدرن به نگارش درآورده که از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
- هویت، فرهنگ و جهان پسامدرن
- ژک لکان
- مارکسیسم/ساختارگرایی/ آموزش
شمای کلی کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم
نویسندهی کتاب بر این نظر است که میان ساختارگرایی و پساساختارگرایی پیوند بیشتری برقرار است تا میان ساختارگرایی و پدیدارشناسی. او البته به تفاوتهای ساختارگرایی و پساساختارگرایی واقف است و اساساً بر اساس همین تفاوتها مطالب کتاب خود را پایه نهاده است، اما از میان اشتراکات این دو، نویسنده در مقدمه به نقد سوژه، نقد فلسفه، نقد تاریخگرایی و نقد معنا اشاره میدارد و در کلیت کتاب، تمرکز- اش نه بر ساختارگرایی بل بر پساساختارگرایی است.
فصل اول کتاب: لاکان و روانکاوی
در فصل اول، نویسنده به اندیشههای ژاک لکان میپردازد. زیر عنوانهای فصل اول به قرار زیر اند:
- مقدمه (نویسنده در مقدمه به زبان کنایی و استعاری لکان اشاره دارد و بر آن است که لکان خواهان کُند شدن سرعت مطالعهی خواننده است. او، یعنی نویسنده، به مقارنشدن اندیشهی لاکان با حوادث سال 1968 اشاره کرده و این حوادث را بستری خوب برای اندیشههای لاکان معرفی مینماید.)
- برداشت کلی
- خود و زبان
- خود و هویت
- فروید و لاکان
- هگل و لاکان
- حس گمگشتگی
- امر تخیلی، امر نمادین و امر واقعی
- نقدهایی بر لاکان
فصل دوم کتاب: دریدا و واسازی [= شالوده شکنی]
فصل دوم کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم به اندیشههای دریدا به مثابهی یکی از پیشقراولان پساساختارگرایی میپردازد. نویسنده خود در مقدمهی فصل دوم اینگونه مینویسد:
در این فصل، ابتدا چکیدهای از اندیشهی دریدا را بیان میکنم. در آغاز با ارائهی طرحی اجمالی از دیدگاه او دربارهی زبان، دربارهی چیستی منظور وی از آوامحوری و نشانهمحوری توضیح میدهم. سپس مباحث او علیه ژان ژاک روسو، کلود لوس استروس و ژاک لاکان را نقل میکنم. افزون بر این، بخشهایی را هم به «اسلاف» او مانند فروید و نیچه و همچنین تشریح چگونگی نفوذ اندیشهی او بر قرائت متون و طبیعت استعاره و مجاز اختصاص خواهم داد. پس از آن نیز چندین استعاره را در کاربرد عمومیشان مورد ارزیابی و آزمون قرار میدهم. سرانجام، پس از قرار دادن استعاره در فضای چالش سیاسی و ایدئولوژیکی، دربارهی رابطهی بین واسازی [= شالوده شکنی] و مارکسیسم گفتگو خواهم کرد. [پیشین، صص 52-51]
زیرعنوانهای فصل دوم به قرار زیر اند:
- مقدمه
- تزلزل زبان
- آوامحوری- نشانهمحوری
- روسو و لوی-استروس
- فروید و لاکان
- نیچه و استعاره
- فهم استعاره
- سیاست استعاره
- واسازی و مارکسیسم
فصل سوم کتاب: فوکو و علوم اجتماع
فصل سوم، در باب فوکو و آثار، خصوصاً آثار دورهی تبارشناسی، اوست. نویسنده در مقدمه با اشاره به تبارشناسی فوکو مینویسد:
نیچه در اثر خود با عنوان تبارشناسی اخلاق، سعی کرده با جدا کردن زمان حال از گذشته، از زمان حال سلب اعتبار کند. هم و غم فوکو نیز همین است. برخلاف مورخی که تاریخ را توالی اجتنابپذیر وقایع میداند، فوکو، میان حال و گذشته گسست میاندازد و با آشکار کردن ماهیت بیگانهی گذشته، به زمان حال مفهومی نسبی میدهد و آن را زیر سوال میبرد. … مورخ نیچهای، کار خود را با زمان حال شروع میکند و سپس آنقدر به گذشته نقب میزند تا به یک خط تمایز برسد؛ سپس، در حالی که مراقب است گسستها و پیوستهای گذشته و حال از نظر او دور نماند، دوباره به سوی حال باز میگردد. این شیوهای است که فوکو به کار میگیرد. … منظور فوکو از اصطلاح تبارشناسی تلفیق دانش علمی و تجارب بومی است که میتوان به مدد آن از مبارزات، نوعی دانش تاریخی بنیان گذاشت و از این دانش به نحوی تاکتیکی برای امروز بهره برد. تبارشناسی کار خود را بر دانشهای بومی، گسسته، سلب اعتبار شده و ظاهراً ناموجهی معطوف میکند که تاکنون نظریات به ظاهر منسجم و یکپارچه به بهانهی دانش راستین، آنها را منزوی ساخته، رتبهبندی کرده و نظم بخشیدهاند.
بار دیگر میگویم که تبارشناسی نوعی نقد است. تبارشناسی جستوجوی اصل و مبدأ را به عنوان تلاش بیاهمیت، بیش از حد غامض و مشروط و به نفع مفهوم آغازگاههای تاریخی رد میکند. در تبارشناسی، سعی میشود که کثرت عوامل در پسِ حوادث و سستی قالبهای تاریخی فاش گردد. در تبارشناسی تاریخ (که آثار فوکو نمونههایی عالی از آن ارائه میدهند) هیچ استعداد بیوقفهای که به گذشته قوام دهد و دارای عوامل ثابت، جوهر لایتغیر و قالب پایا و ایستایی باشد، وجود ندارد. [پیشین، صص 87-86]
زیرعنوانهای فصل سوم کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم به قرار زیر اند:
- مقدمه
- خرد و خردگریزی (حبس بزرگ و پیدایش تیمارستان)
- چالش بر سر معنی
- قدرت انتظامی
- عقلانیت تکنیکی
- فعالیت جنسی و قدرت
- قدرت و دانش
- فوکو و آلتوسر
- نقد فوکو و مارکسیسم
- برخی انتقادات از فوکو
- نتیجهگیری
فصل چهارم: برخی جریانات موجود در پساساختارگرایی
نویسنده در فصل چهارم، عمدتاً به ژیل دولوز و فلیکس گاتاری میپردازد و آنگونه که خود در مقدمه میگوید، درصدد نشاندادن این امر است که «… ریشههای تفکر و باورهای آنان به اندیشهی نیچه میرسد.» [پیشین، ص 13]
ساراپ در فصل چهارم در ادامهی موضوع خود مبنی بر نیچهای بودنِ دولوز و گاتاری مینویسد: «نظریهی آنها [= دولوز و گاتاری] در مورد میل سازنده چیزی جز نظریهی تمایل به قدرت نیچهایسم نیست. از نظر آنها تنها یک طبقه وجود دارد، طبقهی بردگان، که در آن عدهای بر دیگران حکومت میکنند. یک نتیجهی همهی این نظریات آن است که مبارزهی طبقاتی با احترام به موزهها برده شده است. گرچه علم لغات ضد ادیپوس گاهی اوقات مارکسیستی به نظر میآید و گاهی فرویدی، کل جریان از ابتدا تا انتها نیچهای است.» [پیشین، ص 133]
در ادامه نویسنده پس از بحثی مختصر در مورد لیوتار و برخی دیگر، که خود نام «فلاسفهی جدید» بر آنان نهاده، اینگونه نتیجه میگیرد که «… بسیاری از عقاید بنیادی پساساختارگرایان ریشه در نیچهگرایی آنها دارد. با نگاهی به آثار پساساختارگرایان چون دولوز و گاتاری، دریدا، فوکو، لیوتار و دیگران، میتوان تأثیر فلسفهی نیچه را در آنها مشاهده کرد. آنها در ضدیت با هر نوع سیستم با نیچه هم عقیدهاند و دیدگاه هگل در مورد پیشرونده بودن تاریخ را رد میکنند.
… پساساختارگرایی تا حد زیادی «محصول 1968» است. آنها وقتی خود را ناتوان از نابودیِ ساختارهای قدرتِ دولت دیدند، درصدد برآمدند ساختارهای زبان را تحت سیطرهی خود درآورند». [پیشین، ص 144]
فصل پنجم: سیکوس، ایریگاری، کریستوا: تئوریهای فمینیستیِ فرانسوی
فصل پنجم به فمینیسم پسامدرن میپردازد و عمدهی تمرکز- اش بر هلن سیکوس، ایریگاری و کریستوا ست. مادان ساراپ در مقدمه مینویسند:
اینان [یعنی سیکوس، ایریگاری و کریستوا] به نحوی از انحا تحت تأثیر روانکاوی لاکان هستند و مطالب مهمی در مورد دانش، ذهنیت، زبان، زبان نوشتاری «مؤنث» و امکان تغییر اجتماعی و ذهنی بیان کردهاند. [پیشین، صص 14- 13]
در این فصل، نویسنده ابتدا به اندیشههای هلن سیکوس، سپس به اندیشههای لوس ایریگاری و دست آخر به تفکرات جولیا کریستوا میپردازد.
زیرعنوانهای این فصل به قرارِ زیر اند:
- مقدمه
- هلن سیکوس (مقدمه، نوشتار و بدن، نوشتار و تئاتر)
- لوس ایریگاری (مقدمه، دربارهی عقل و خردگرایی، دربارهی روانکاوی، باز- تفسیر اسطورههای باستانی، خانهای از جنس زبان)
- جولیا کریستوا (مقدمه، علم بیان و امر نمادین)
فصل ششم: لیوتار و پسامدرنیسم
فصل ششم، چنانکه از عنواناش پیداست، در باب اندیشههای ژان فرانسوا لیوتار است. نویسنده در مقدمهی این فصل مینویسد:
من در این فصل برآن ام که بسیاری از معنیها و ویژگیهای واژهی پسامدرنیسم را بررسی کنم. ابتدا به طور مختصر به شرح نظریههای اصلی لیوتار دربارهی وضعیت پسامدرن میپردازم. کانون توجه من در این راستا، دیدگاههای وی در خصوص دانش علمی و زیباییشناسی است. آنگاه انتقادهای خویش از کار وی را ارائه داده و سپس بحث خود را با مباحثی دربارهی بعضی جنبهها رابطهی بین فمینیسم و پسامدرنیسم خاتمه میدهم.» [پیشین، ص 175]
فصل هفتم دارای زیرعنوانهای زیر است:
- مقدمه (معنیها و ویژگیها)
- مدرنیته
- پسامدرنیته
- نوسازی (مدرنیزاسیون)
- مدرنیسم
- پسامدرنیسم
- وضعیت پسامدرن
- دانش روایتی و دانش علمی
- تجاریسازی دانش
- هنر بورژوازی و کارکرد آن در جامعه
- ویژگیهای مهم آوانگارد
- مدرنیسم و پسامدرنیسم
- ویژگیهای مهم پسامدرنیسم
- کلیت یا چندپارگی
- بازیهای زبانی و نمونهی استعلایی
- بعضی انتقادها از کار لیوتار
- فمینیسم و پسامدرنیسم
فصل هفتم: بودریار و برخی رویههای فرهنگی
کتابی در مورد پسامدرنیسم و پساساختارگرایی نوشته نخواهد شد که حتی کوچکترین اشارهای به ژان بودریار در آن وجود نداشته باشد. در کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم نیمی از فصل هفتم به ژان بودریار و اندیشههای او اختصاص داده شده است. فصل هفتم، چنانکه مادان ساراپ در مقدمه میگوید
… در مورد نوشتههای ژان بودریار، از نوشتههای اولیهی مارکسیستی او تا متون پسامدرنیستی اخیر او (مسائلی نظیر: مصرف، رسانههای همگانیف ارتباطات، و وجوه اصلی فرهنگ معاصر)، بحث میکند. این فصل، با تصویر چندین کنش فرهنگی: نقش ایدههای پسامدرنیستی در معماری، نقاشی، تلویزیون، ویدئو و فیلم پایان میپذیرد. [پیشین، ص 14]
زیرعنوانهای این فصل به قرار زیر اند:
- نخستین اثر: کالا به مثابهی یک نشانه
- از مدرنیسم تا پسامدرنیسم
- رسانهها و تودهی مردم
- برخی خردهگیریها نسبت به بودریار
- برخی رویههای فرهنگی عصر پسامدرن
- شیوهی گفتمانی و شیوهی مجازی و تشبیهی
- معماری
- هنر
- تلویزیون، ویدئو و فیلم
نویسنده در فصل آخر مطلبی کوتاه را به عنوان نتیجهگیری به کتاب افزوده است.
مشخصات کتاب راهنمایی مقدماتی بر پساساختارگرایی و پسامدرنیسم
- نویسنده: مادن ساراپ
- برگردان: محمدرضا تاجیک
- ناشر: نشر نی
- تعداد صفحات: 264 ص