ورود و ثبت نام
0
سبد خرید خالی است.
0
سبد خرید خالی است.
ورود و ثبت نام

مسائل گتیه | علیه معرفت‌ به‌مثابه‌ی باور صادق موجه

مسائل گتیه

مطالعه‌ی این نوشتار تقریباً

5 دقیقه

طول می‌کشد. لطفاً تا انتها مطالعه کنید.

ادموند گتیه از مشهورترین فلاسفه‌ی تحلیلی قرن بیستم حدود ۱ ماه پیش درگذشت. او کسی بود که نشان داد با فراهم‌آوردنِ برخی مسائل ساده می‌توان به‌ جنگ مسائلی رفت که در توجیه‌شان کتاب‌های بسیارِ پیچیده نوشته‌شده‌است. گتیه دو مسئله را مطرح کرد که به مسائل گتیه یا گاه به مسئله گتیه مشهور اند. این مسائل، درست تعریف سنتی از معرفت یا دانش را هدف گرفتند و اگر به تحولاتی که پس از مسائل گتیه در معرفت‌شناسی پدید آمد توجه کنیم، می‌توانیم بگوییم که گتیه در کار-اش موفق بود. ادامه‌ی این نوشتار به مسائل گتیه اختصاص داد.

به‌جای مقدمه

معرفت‌شناسی به‌مثابه‌ی یکی از اصلی‌ترین عناصر فلسفیدن، پس از دکارت بود که بسیار شکوفا شد، لیکن پیش از او و به‌خصوص در دوران یونان باستان توجهی بسیار به آن می‌شد. اگر سوفسطاییان به معرفت‌شناسی توجه نمی‌کردند نسبی‌گرا یا شکاک نمی‌شدند، اگر توجهاتِ بسیار آن‌ها به معرفت‌شناسی نبود، اگر پیامدهای نسبی‌انگاری یا شکاکیت‌شان نبود، شاید هیچ‌زمان افلاطون با آن جدیت در رسالات سالخوردگی‌اش درگیر معرفت شناسی نمی‌شد. در رساله‌ی ته‌ئه‌ته‌توس، معرفت‌شناسی یا شناخت‌شناسی از مباحث اصلی است و اتفاقاً همین رساله‌ی ته‌ئه‌ته‌توس و بحث‌هایی که پیرامون معرفت‌شناسی در آن درمی‌گیرند است که حدود ۲۵۰۰ سال سایه می‌افکَنَد روی فلسفه‌ی غربی و البته فلسفه‌ی اسلامی.

با کتاب‌های هگل و نیچه و هایدگر و سارتر و گادامر و دریدا و بسیاری از فلاسفه‌ی قاره‌ای دیگر، معرفت‌شناسی‌ای که کانت بسیار بزرگ‌اش کرده‌بود در قاره‌ی اروپا مغفول شد و درعوض بحث‌هایی دیگر محوریت یافتند، اما در فلسفه‌ی تحلیلی یا بهتر است بگویم در بریتانیا و آمریکا معرفت‌شناسی اتفاقاً پس از راسل و در کل در قرن بیستم و همین قرن بیست‌ویکم بسیار بیش‌از‌پیش پی گرفته‌شد و چالش‌هایی بسیار در آن به وجود آمد. یکی از چالش‌های اساسی در معرفت‌شناسی تحلیلی چالش‌هایی بود که گتیه بر تعریف روتین و سنتی از معرفت پدید آورد. مسائل یا مشکلات گتیه را در این نوشتار خواهم گفت، لیکن پیش از آن باید بگویم که در فلسفه‌ی تحلیلی تا پیش از بحث‌های گتیه چه تعریفی از معرفت یا شناخت وجود داشت.

معرفت به‌مثابه‌ی باور صادق موجه

این‌که بخواهم بگویم معرفت از زمان افلاطون حتی تا زمان حاضر عمدتاً به‌مثابه‌ی باور صادق موجه شناخته شده‌است و همزمان بخواهم از دل کتاب‌های فلاسفه‌ی بزرگ قطعاتی را در تأیید این مورد انتزاع کنم، کاری‌ست که از حوصله‌ی این نوشتار خارج است، اما برای آن‌که نشان دهم لااقل در قرن بیستم معرفت به‌مثابه‌ی باور صادق موجه بوده چندان زمان زیادی نیاز ندارم. برای بحث در باب معرفت نیاز است که چند نکته را بدانیم.

اول که معرفت در نگاه کلی می‌تواند مبهم جلوه کند. چه‌آن‌که فلاسفه‌ی معرفت‌شناس هم در قرن بیستم معرفت را به‌طور کلی به سه دسته‌ی معرفت مهارتی، معرفت از راه آشنایی و معرفت گزاره‌ای یا قضیه‌ای تقسیم کرده‌بودند. موردی که بحث اصلی معرفت‌شناسان را همراه دارد معرفت سوم یعنی معرفت قضیه‌ای است.

معرفت مهارتی یعنی این‌که آقا یا خانم X به چگونه‌واشرعوض‌کردن علم دارد. این معرفت، شناخت، علم یا دانش در واقع به چگونگی انجام یک کار است و حتی شاید خود آن خانم یا آقای X نتواند توضیح دهد که چگونه به چگونه‌واشر‌عوض‌کردن علم دارد. مثلاً آقای Y بلد است که در کم‌تر از ۳۰ ثانیه مسافتی مشخص را به‌صورت قورباغه‌ای شنا کند، اما نمی‌تواند به من و شما یاد دهد که چگونه این کار را انجام می‌دهد. این نوع معرفت مدِنظر فلاسفه‌ی معرفت‌شناس نیست.

معرفت نوع دوم یعنی همان شناختن فلان کشور، فلان انسان یا فلان گجت. مثلا می‌گوییم من سیامک را می‌شناسم، من کشور آمریکا را می‌شناسم. این نوع معرفت هم مدنظر نیست. اما معرفت نوع سوم یعنی علم به یک قضیه. این‌که قضیه چیست شاید بحثی طولانی بطلبد، اما به‌طور نه‌چندان دقیق قضیه یعنی آن‌که خبری باشد و قابل‎ تأیید یا رد باشد. مثلاً من دیروز آمریکا بوده‌ام یک قضیه است، یا زمین مسطح نیست بل گرد است یک قضیه است، یا خدا وجود دارد یک قضیه است. این‌ها را می‌توان صادق یا کاذب دانست. نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که آن‌ها که به بحث در باب چیستی معرفت پرداخته‌اند، به «شهود» هم توجه داشته‌اند. البته شهود در این‌جا به‌معنای شهود عرفانی نیست، بل چیزی‌ست که فارغ از استدلال است، اما در درون استدلالی است. مثلاً این‌که آن سگ عزب است، چندان با شهود ما موافق نیست.

نکته‌ی دیگر آن‌که می‌باید میان شرط ضروری و شرط کافی تفاوت قائل شد. مثلاً عزب‌بودن یک‌سری شرط‌ها را دارد که اگر آن‌ها در کسی نباشند نمی‌توان او را عزب دانست. به‌عنوان مثال،

این نوشتار ویژه است. برای مطالعه‌ی نسخه‌یِ کامل‌اش نیاز است که آن را – با مبلغی بسیار اندک – خریداری کنید. برای خرید، دانلود و مطالعه‌ی نسخه‌ی کامل این نوشتار از لینک زیر استفاده کنید:

درباره‌ی نویسنــده
عضو شدن
Notify of
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده‌ی تمامی دیدگاه‌ها