9 تا از بهترین نقاشیهای ولاسکز | شاهکارهای قرنهفدهمی
دیگو ولاسکز با نام کامل دیهگو رودریگز دِ سیلوا ای ولاسکز [Diego Rodríguez de Silva y Velázquez] که با نامهای ولاسکس یا ولاسکوئز هم در ایران شناخته میشود از نامدارترین نقاشان تاریخ است و باوجودیکه حدود 5 قرن از زندگیاش میگذرد، هنوز هم شاهکارهایی که آفریده مورد بررسی و بحث و فحص اهل فن اند. این نقاش اسپانیایی در اکثر دوران نقاشیاش یکی از نقاشهای دربار بود و بهاصطلاح بهمثابهی «نقاش سلطنتی» زیست. نقاشی ندیمههای او – بهمنزلهی یکی از بهترین و معروفترین نقاشیهای جهان – بیش از سایر آثار-اش مورد بحث قرار گرفته، لیکن او نقاشیهای عالی و تحسینبرانگیز دیگری هم دارد؛ نقاشیهایی که برخی از بهترینِ آنها را در ادامه معرفی خواهم کرد. سعی برآن خواهد بود که با رعایت اختصار با هم نگاهی به چند تا از بهترین نقاشیهای ولاسکز داشته باشیم.
بهترین نقاشیهای ولاسکز
9- پیرزن در حال آمادهکردن تخم مرغ [1618]
نقاشی پیرزن در حال آمادهکردن تخممرغ [Old Woman Frying Eggs] از شاهکارهای مشهور ولاسکز است و به دورهی سویای او اختصاص دارد، آنهنگام که گامهای نخستِ رسیدن به شهرت را در حال طیکردن بود – یعنی در 18 سالگیاش!
ولاسکز پیش از آن که به مادرید مهاجرت کند، در دورانی که در سویا یا همان سویل اقامت داشت، عمدهی کارهایاش به طبقهی فقیر و کارگر جامعه اختصاص داشت و گاه حتی از خانوادهی خود-اش از برای «مدل» استفاده میکرد.
جزئیات در این شاهکار ولاسکز بهخوبی کار شدهاند و بهخصوص نورپردازی عالی این نقاشی بسیار مورد توجه است. چنانکه میبینید نور از سمت چپ تأمین میشود و بسیار به بازتاب آن دقت شدهاست. میبینید که بازتاب نوری که در حال تابیدن از سمت چپ است، هم روی صورت پیرزن دیده میتواند شد و هم روی ماهیتابهای که تخممرغ در آن در حال آمادهشدن است.
نقاشی در سبک رئالیسم است و شباهتی بسیار به عکاسی دارد، چیزی که در دوران ما چندان بابمیل نیست، اما این مورد هیچ از شاهکار بودن این اثر ولاسکز نمیتواند بکاهد.
گفتنی است که نقاشی پیرزن در حال آمادهکردن تخممرغ در حال حاضر در گالری ملی اسکاتلند، در شهر ادینبورگ، محل تولد دیوید هیومِ فیلسوف، نگهداری میشود.
8- پیروزی باکوس [1628]
نقاشی پیروزی باکوس [The Triumph of Bacchus] یکی دیگر از بهترین نقاشیهای ولاسکز است. این نقاشی پس از آن که ولاسکز به مادرید کوچ میکند خلق میشود و قسمت آن است که به یکی از ماندگارترین نقاشیهای ولاسکز و حتی تاریخ تبدیل شود. گفته میشود این نقاشی از برای فیلیپ چهارم، شاه آن زمانِ اسپانیا، کسی که بسیار روی خوشی به ولاسکز نشان میداد، کشیده شده و البته ولاسکز از برای خلق آن مستقیم از شاه اسپانیا پول دریافت کردهبودهاست. این نقاشی را فیلیپ چهارم در اتاق شخصی خود آویزان کردهبوده و بسیار از آن خوشاش میآمدهاست.
باکوس یا دیونیزوس را در این نقاشی میبینیم که مردان رنجور را شراب میدهد و بهنوعی موقتاً از درد زندگی رهایشان میکند. در ادبیات باروک، باکوس یا دیونیزوس سمبل رهایی انسان از بندگی و بردگی رنج زندگی روزمره است.
پیروزی باکوس – بهعنوان یکی از بهترین نقاشیهای ولاسکز – در دههی 20 قرن هفدهم خلق شده و در حال حاضر در موزهی دلپرادو در مادریدِ اسپانیا نگهداری میشود.
7- پرترهی پاپ اینوسنت دهم [1650]
پرترهی پاپ اینوسنت دهم از بهترین و ماندگارترین نقاشیهای ولاسکز است و قرنهاست که منتقدان و البته نقاشان روی خوشی به این نقاشی نشان میدهند، چه آنکه حتی فرانسیس بیکن شاهکار بیبدیلاش – پاپ درحال جیغکشیدن – را با الهام از همین پرترهی خلقشده توسط ولاسکز خلق کرد.
پرترهی پاپ اینوسنت دهم در سال 1650 در طی سفر ولاسکز به ایتالیا خلق شده و از بهترین پرترههایی است که بشر تا کنون کشیده است. جالب آن که پاپ اینوسنت دهم چندان مرد خوشرویی نبود و مردم رم هم دل خوشی از او نداشتند، اما ولاسکز بدون هراس از آنکه ممکن است پرترهی اینوسنت دهم که تا این حد واقعگرایانه خلق شده و حتی عبوسبودن اینوسنت دهم در آن عیان است باب میل او نباشد، آن را کشید. البته اینوسنت دهم در ابتدا چندان نتوانست با این پرتره ارتباط برقرار کند ولی بعدها پرتره بر دلاش نشست و آن را در محل زندگی خود آویزان کرد.
این نقاشی در گالری دوریا پمفلیچ در شهر رم نگهداری میشود، هرچند نسخهای کوچکتر از آن هم در موزهی متروپولیتن نیویورک وجود دارد.
6- آپولو در آهنگری وولکان [1629]
نقاشی آپولو در آهنگری وولکان [Apollo in the Forge of Vulcan] یکی دیگر از بهترین نقاشیهای ولاسکز است.
ولاسکز «آپولو در آهنگری وولکان» را در نخستین سفر-اش به ایتالیا خلق کرد و بعدها پادشاه فیلیپ چهارم آن را خریداری کرد. این نقاشی هم همچون نقاشی پیروزی باکوس مضمونی اساطیری دارد.
آپولو را میبینیم که ردایی نارنجی به تن دارد و در برابر وولکان، خدای آتش و آهنگری، ایستاده و وولکان و یاران او همه غرق در صورت آپولو هستند.
تأثیر ولاسکز از نقاشی ایتالیایی در این نقاشی در اولین سفر-اش به ایتالیا – بهخصوص نقاشیهای میکلآنژ – عیان است.
استفاده از رنگ نارنجی برای ردای آپولو و همچنین عضلات آپولو عناصر جدید در نقاشیهای ولاسکز هستند که همه تحتتأثیر نقاشی ایتالیایی اند. در ضمن نورپردازی اثر که از روبهرو صورت میگیرد بسیار قابلتوجه است.
این نقاشی هم در موزهی دلپرادو در شهرِ مادریدِ اسپانیا نگهداری میشود.
5- ریسندهها [1657]
ریسندهها یا Las Hilanderas از دیگر آثار ولاسکز است که شهرتی جهانی دارند. تا قبل از سال 1948 باور سنتی بر این بود که این نقاشی نشاندهندهی چند کارگر است که مشغول ریسندگی هستند، اما در همان سال بود که Diego Angula دریافت تابلوی ریسندهها از دیگو ولاسکز در واقع نشاندهندهی افسانهی آراخنه است.
آراخنه زنی از اساطیر یونان باستان است که برای ریسندگی و بافندگی، الههی آتنا را به چالش ریسندگی طلبید و البته آتنا بر اثر خشم و حسادت او را به عنکبوت تبدیل کرد. در حال حاضر این تعبیر بهعنوان تعبیر درست پذیرفته شدهاست.
عناصر سبکشناسی این نقاشی – بهخصوص نورپردازی آن – بسیاری از کارشناسان را به این باور کشانده که این نقاشی در سال 1657، یعنی زمانیکه ولاسکز بهشدت تحت تأثیر باروک ایتالیایی بود، خلق شدهاست.
در تصویر آتنا را در سمت چپ، که بهعنوان یک پیرزن نمایش داده شده، میبینیم و آراخنه را در سمت راست – زنی که لباس سفید به تن دارد و پشتاش به ماست. او در واقع رو به پردهای دارد که در روبهرویاش است. جالب آن که آن پرده در واقع نقاشی Rape of Euroup اثر تیتان است. تفسیرهایی متعدد از این نقاشی ولاسکز شدهاست، برخی آن را اثری سیاسی میدانند، برخی در پرتو فرهنگ عامه تفسیر-اش میکنند و برخی دیگر برآن اند که ولاسکز در این اثر بهدنبال گفتن این بوده که از برای خلق آثار هنری والا هم به خلاقیت و هم البته به کار سخت فنی نیاز است.
4- تسیلم بردا [1634-1635]
ولاسکز آنهنگام که از ایتالیا به اسپانیا بازگشت، کار خود را در دادگاه اسپانیا ادامه داد. در همین زمان بود که کار روی دکوراسیون کاخ Buen Retiro مربوط به فیلیپ چهارم را آغاز کرد. یکی از کارهای مثبتی که در این راستا انجام داد، خلق تسلیم بردا بود. این نقاشی از همان ابتدا با نیت آن که در اتاق فیلیپ چهارم آویزان شود کشیدهشدهبود و البته ولاسکز توانستهبود به نیتاش برسد.
قلعهی بردا از عناصر مهم و قابلتوجه در تاریخ اسپانیا بوده و هست، اینجا همانجاییست که پیروزی اسپانیا بر هلند برای تسلط بر شهر بردا – به رهبری ژنرال مشهور اسپانیایی یعنی Ambrogio Spinola – صورت گرفتهاست.
در نقاشی تسلیم بردا، ولاسکز صحنهای که ژنرال کلید قلعه را از هلندیها دریافت میکند به تصویر کشیدهاست. در سمت چپ تصویر، سربازان نومید هلندی را شاهد هستیم و در عوض در سمت راست، سربازان مغرور اسپانیایی را.
اسپینولا در این نقاشی در حال گرفتن کلید است، آن هم با حالتی پیروزمندانه و درعوض ژنرال هلندی با حالتی زیردست به تصویر کشیده شده است.
این شاهکار ولاسکز در حال حاضر در موزهی پرادو در شهر مادرید نگهداری میشود.
3- پرترهی خوان د پارخا [1650]
در سال 1648 فیلیپ چهارم ولاسکز را به ایتالیا فرستاد تا یک سری اثر هنری برای کاخ Alcázar خریداری کند. در طی این سفر، ولاسکز خوان د پارخا را بهعنوان بردهی خود به اسپانیا آورد. او در ایتالیا این نقاشی یا در واقع پرتره از خوان د پارخا را خلق کرد. گفته میشود اینوسنت دهم با دیدن این نقاشی بود که مایل شد ولاسکز پرترهی او را هم بکشد.
پرترهای که ولاسکز از پارخا کشیده نمایانگر قدرت، وقار و غرور است. پارخا مستقیم به چشمان بیننده نگریسته و البته ولاسکز توانسته با استفادهی بهجا از رنگها در تصویر، بر حالت فرماندهی پارخا در پرتره تأکید کند و بیشتر نمایشاش دهد.
اینکه ولاسکز توانسته از کسی که بردهی او بوده چنین پرترهای بکشد، پرترهای که گویا برای یک اصیلزاده [در معنای قرن هفدهمی] کشیده شده، میتواند نشان از روح والای ولاسکز داشته باشد. حتی بهرهگرفتن از یقهی سفید بلند – بر طبق قوانین آنزمانِ اسپانیا استفاده از لباسهای فاخر برای طبقهی پایین ممنوع بود – برای پارخا خود میتواند سمبلی از طغیان علیه قوانین آن زمان باشد، یا شاید حتی سمبلی برای آزادی. جالب آن که بعدها ولاسکز پارخا را آزاد کرد و او هم به نقاشی حرفهای تبدیل شد!
این نقاشی – بهمثابهی یکی دیگر از بهترین نقاشیهای ولاسکز – در موزهی متروپولیتن در شهر نیویوک در کشور آمریکا نگهداری میشود.
2- آینهی ونوس [حدود 1651]
یکی دیگر از مشهورترین و بهترین نقاشیهای ولاسکز همین نقاشی آینهی ونوس [Rokeby Venus] است. در اغلب مواقع هر زمان که بحث در باب اثر ونوسی میشود نامی هم از این نقاشی میآورند. نقاشی عیانگر الههی ونوس در حالتی برهنه و درازکشیده در برابر آینه است، آن هم آینهای که توسط خدای عشق – کوپید – نگهداری شده است. در نگاه نخست اینطور جلوه میدهد که گویا ونوس در حالت دیدن خود-اش در آینه است، لیکن اگر خوب دقت شود دریافته خواهد شد که او در واقع بینندهی نقاشی را در حال دیدن است.
با نگاه مستقیم به آینه میتوان زاویهی مستقیم صورت او را دید و این دقیقاً بیانگر این است که او نه خود بلکه بینندهی نقاشی را در آینه میبیند.
قبل از آن که در حدود سال 1651 ولاسکز این نقاشی را خلق کند، نقاشیهای دیگری از الههی ونوس در حالت برهنه خلق شدهبود و بعد از 1651 هم این اتفاق افتاد. گفته میشود ادوارد مانه نقاشی المپیا را با الهامی قوی از همین نقاشی ولاسکز کشیده است.
آینهی ونوس، در طی قرنهای متمادی تفاسیر بسیاری داشته و همواره از آن بهعنوان یکی از بهترین نقاشیهای ولاسکز نام میبرند. این شاهکار ولاسکز در حال حاضر در گالری ملی لندن نگهداری میشود.
1- ندیمهها [1656]
ندیمهها مشهورترین و بهگمانام بهترین نقاشی ولاسکز است. به باور بسیاری از کارشناسان نقاشی، ندیمهها به برهنهترین حالت نمایانگر هنر و تسلط ولاسکز در زمینهی نقاشی و کار هنری است.
ندیمهها بسیار پیچیده است و تفاسیر بسیاری از آن شده که البته یکی از مشهورترینِ آنها نفسیر میشل فوکو است. میشل فوکو در بحثهایاش در باب اپیستمه [یا صورتبندی دانایی] بازنمایی و موقعیت ناظر تحلیلی عالی از این نقاشی ارائه میدهد.
ندیمهها نقاشیای است که خود نقاش را در آن میتوانیم ببینیم، اما از برای نگریستن دقیق به آن میباید جایگاه ناظر مشخص گردد. در مرکز نقاشی، Infanta Margarita – دختر 5سالهی پادشاه فیلیپ چهارم – را میبینیم در کنار بانوانی که وظیفهی نگهداری از او را دارند، همان ندیمهها. در آینهای هم که روبهروی ما قرار گرفته چهرهی والدین سلطنتی عیان است. حضور ولاسکز در نقاشی، بوم و سهپایهی بوم او که پشتبهما قرار دارد، بازنمایی چهرهی زنومرد در آینه – آن هم در روبهروی ما، بهطوری که گویی ما در حال نگریستن به صحنه از دیدگان والدین هستیم – همه و همه دستدردست هم گذاشتهاند و موجب شدهاند که این نقاشی در اوج مبهمبودن باشد.
من در آیندهای نزدیک به توضیح تفسیر فوکو از این نقاشی و مقصود او از این کار در کتاب واژگان و چیزها خواهم پرداخت. در آن نوشتار – که لینکاش را در همین قسمت خواهم گذاشت – تفاسیر دیگری که از این نقاشی شده و مخالفتها با تفسیر فوکو را نیز خواهم نوشت.