کتاب حق حیوان خطای انسان تام ریگان با عنوان فرعی درآمدی به فلسفهی اخلاق یکی از معدود کتب ترجمهشده به زبان فارسی در ارتباط با حقوق حیوانات و گیاهخواری است. تام ریگان، نویسندهی کتاب، از فیلسوفانی بود که با جدیت موضوع حقوق حیوانات را دنبال کرد و در طول حیات خود آثار متعددی را در این زمینه به چاپ رساند. ریگان کتاب حق حیوان، خطای انسان و سایر کتابهایش دربارهی وگانیسم را بر پایهی موضع خود دربارهی ارزش ذاتی تمامی متعَلقات حیات نوشته و در آن تلاش کرده با پایهریزی فلسفهی اخلاقی جدید، که بنا بر گفتهی خود نواقص سایر فلسفههای اخلاق را تا جای امکان برطرف میکند، پاسخهایی جدید برای موضوع حقوق حیوانات بهدست دهد. در این نوشتار به معرفی کتاب حق حیوان خطای انسان درآمدی به فلسفهی اخلاق خواهم پرداخت و اشارهی مختصری به فلسفهی تام ریگان هم خواهم داشت.
آشنایی با فلسفهی تام ریگان
بهتر است پیش از پرداختن به موضوع اصلی نوشته، یعنی معرفی کتاب حق حیوان خطای انسان درآمدی به فلسفهی اخلاق، مروری گذرا بر فلسفهی تام ریگان داشته باشیم.
فلسفهی اخلاق تام ریگان شباهت بسیاری به فلسفهی اخلاق کانت دارد. در فلسفهی اخلاق کانت عمل اخلاقی مستلزم این است که هر انسان بهعنوان غایت و هدف درنظر گرفته شود و چنانچه از انسانی بهعنوان وسیله استفاده کنیم غیراخلاقی عمل کردهایم. کانت همانند بسیاری از همعصران خود انسانگراست و حتی اگر حیوان را دارای حقی بداند، آن را «برای احترام به آشکارسازی طبیعت انسانی بهطور غیرمستقیم» و انجام وظایف خود در قبال انسانیت مطرح میکند. بهعبارت دیگر او قائل به وظایف غیرمستقیم نسبت به حیوانات است. پیشتر در نوشتهای بهنام «تئوریهای غیرمستقیم اخلاقی دربارهی حقوق حیوانات» به این موضوع پرداختهام و برای آشنایی بیشتر با موضوع میتوانید آن نوشته را مطالعه کنید.
تام ریگان در مخالفت با کانت میگوید که تنها انسان دارای ارزش ذاتی نیست و هر متعلق حیاتی ارزش ذاتی دارد و استفاده از آن بهعنوان ابزار و وسیله غیراخلاقی است. تام ریگان موجودی را متعلق حیات میداند که دارای منافع رفاهیست، احساساتی مانند درد یا محبت و … دارد، آگاه است و میتواند تصوری از آینده داشته باشد. در فلسفهی اخلاق تام ریگان باید با تمامی موجوداتی که متعلق حیات هستند با احترام رفتار شود و رفتار با احترام بهمعنی درنظرگرفتن او بهعنوان غایت، و نه وسیله و مصادیق رفتار محترمانه در این فلسفه بهرسمیتشناختن حق حیات، کرامت بدنی و آزادی متعلق حیات است.
مروری بر کتاب حق حیوان خطای انسان تام ریگان
تام ریگان در کتاب حق حیوان خطای انسان به فلسفههای اخلاقی مختلف میپردازد و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی میکند. او با استفاده از نقاط قوت این فلسفهها درنهایت فلسفهی اخلاق خود را مطرح میکند که همانطور که اشاره کردم آن را با عنوان «تئوری احترام» میشناسیم.
پیشگفتار کتاب حق حیوان خطای انسان
در پیشگفتارِ کتاب، نویسنده توضیحی مختصر دربارهی هدف از نگارش کتاب ارائه میدهد و به بعضی از پرسشهایی که او در ادامه درصدد جستوجوی پاسخ آنها برآمده اشاره میکند. او در پیشگفتار کتاب به اهمیت فلسفهی اخلاق و فراتررفتن آن از یک نظریهی صرف و تأثیر رویکرد اخلاقی ما در شیوهی زندگیمان میپردازد.
فصل 1: از بیتفاوتی تا حمایت
تام ریگان در فصل اول کتاب گذشتهی خود و اتفاقاتی که او را بهسمت گیاهخواری و فعالیت در زمینهی حقوق حیوانات سوق دادند، با خواننده در میان میگذارد. ریگان در دوران کودکی رکود اقتصادیای را تجربه کرده که خانوادهی او را، مانند بسیاری از خانوادههای دیگر، حتی در تأمین مایحتاج اولیه دچار مشکل کرد. او میگوید پس از برطرفشدن رکود اقتصادی، گوشت جایگاه خاصی در میز غذای خانوادهی او پیدا میکند و به آن بهعنوان سمبل تمول و توانگری در تأمین غذا نگریسته میشود.
تام ریگان زمانی در قصابی کار میکرده و آنطور که خود میگوید در زمان کار در قصابی آنچه او را آزار میداده، نه بودن در محیطی مملو از خون و جسد حیوانات، که انجام کاری دشوار و کسلکننده بوده است. او در دوران جنگ ویتنام همراه همسرش نانسی، در راستای لغو سربازی اجباری فعالیت میکند و در همین دوران به مطالعه دربارهی گاندی میپردازد.
گاندی، که «فلسفهی بیخشونتی» او مورد پذیرش بسیاری از مخالفان جنگ، بهویژه جنگ ویتنام، قرار گرفته، خود یکی از طرفداران سرسخت حقوق حیوانات است و اگرچه در خانوادهای متولد شده که خوردن گوشت در آن بهعلل مذهبی مذموم بوده، بعد از رسیدن به جوانی و پس از از سرگذراندن تجربهی گوشتخواری، به ضرورت موضوع حقوق حیوانات و گیاهخواری پی برده و آن را میپذیرد.
تام ریگان بین پذیرش «فلسفهی بیخشونتی» و وجود گوشتهای منجمد در یخچال خانهاش تناقضی آشکار میبیند و علیرغم اصرار زیاد بر انکار موضوع، نمیتواند خود را بفریبد و درنهایت بهتدریج روی به گیاهخواری و سپس وگانیسم میآورد و پس از مدتی بهطور جدی در این زمینه فعالیت میکند و قلم میزند.
فصل 2: بهرهکشی از حیوانات
تام ریگان در فصل دوم کتاب حق حیوان، خطای انسان، درآمدی به فلسفهی اخلاق، به سه حوزهی اصلی که در آنها حقوق حیوانات نادیده گرفته شده و به آنها ظلم میشود میپردازد: کشاورزی، مد و علم.
ریگان به بهرهکشیهای انسان از حیوانات بهعنوان غذا، پوشاک و نمونههای آزمایشگاهی میپردازد و تصاویر و آمارهایی از شرایط و وضعیت حیوانات مزرعه، حیواناتی که برای صنعت مد پرورش داده یا شکار میشوند و همچنین حیوانات آزمایشگاهی بهدست میدهد. مطالعهی این فصل بسیاری از تصاویر نادرست از ارتباط بین حیوانات با غذا، مد و تحقیقات علمی را با آنچه در واقعیت رخ میدهد جایگزین میکند.
وضعیت واقعی حیوانات در دامپروری صنعتی، شرایط حیواناتی که برای خز، پوست و چرم پرورش داده میشوند، دامافکنی برای خز و پوست حیوانات توسط شکارچیان، آزمایشهایی مانند دز کشنده و LD50 از جمله موضوعاتی هستند که تام ریگان در این فصل از کتاب آنها را بررسی کرده است.
فصل 3: ماهیت و اهمیت حقوق
در فصل سوم کتاب حق حیوان، خطای انسان ریگان ابتدا به موضوع «حق» بهطور کلی میپردازد، تا بعد از آن به حق انسان و سپس حق همهی متعلقات حیات برسد. او در ابتدای فصل دربارهی دو نوع حق سلبی و ایجابی توضیحات و مثالهایی ارائه میدهد، چرا که قرار است در ادامهی کتاب به حقوق سلبی و نه حقوق ایجابی بپردازد.
ریگان در ادامه به «وزانت اخلاقی» میپردازد. از نظر او خیری که دیگران با نقض حقوق افراد دیگر بدان نائل میشوند، هرگز توجیهکنندهی آن نقض نیست. از سوی دیگر او موضوع «برابری اخلاقی» را مطرح میکند. «برابری اخلاقی» به این معنا که:
نمیتوان بهشکلی موجه بنا به دلایل دلبخواهی، پیشداورانه یا از لحاظ اخلاقی بیربط، حقوق هیچ فرد انسانی را انکار کرد.
از نظر ریگان نژاد، جنسیت، هوش، باور دینی، ثروت و محل تولد نمونههایی از این دلایل دلبخواهی و بیربط هستند و هر انسان صرف نظر از این فاکتورها دارای حق است.
ریگان در ادامه به این نکته اشاره میکند که حق متضمن «عدالت» است و نه «سخاوت».
زمانی که حقوق خود را مطالبه میکنیم، طالب رفتار عادلانه، و طالب این هستیم که آنچه طلب ماست به ما پرداخته شود. ما هیچ لطف و مرحمتی درخواست نمیکنیم. … گفتن اینکه حقوق از جنس مطالباتاند بدین معناست که حقوق بیانگر نوعی طرز برخورد هستند که شخص در طلب آن موجه است، طرز برخوردی که اکیداً به خود فرد یا دیگران تعلق میگیرد.
ریگان این بحث را از این روی به میان میکشد که موضوع حقوق، به منزلهی«مطالبات معتبر»، برسد. او در ادامه به اینکه چه چیزی مبنای مطالبات را موجه میسازد و همچنین به موضوع «وظیفهی مستقیم» میپردازد. در انتهای او با جمعبندی آنچه آمده به مبنای فلسفهی اخلاق خود یعنی موضوع «احترام» میرسد.
فصل 4: دیدگاههای قائل به وظیفهی غیرمستقیم
در فصل چهارم کتاب حق حیوان، خطای انسان، درآمدی به فلسفهی اخلاق، ریگان بیشتر به نظرات تئوریهای غیرمستقیم اخلاقی بهویژه قراردادگرایی ساده و قراردادگرایی رالزی میپردازد. ریگان در این فصل دو نوع قراردادگرایی، ساده و رالزی، را تعریف و تشریح کرده و با ارزیابی هر یک از آنها به نقاط ضعف و قوتشان اشاره میکند. او به اینکه چگونه قراردادگرایی رالزی به گونهپرستی میانجامد میپردازد و به اظهارات کارل کوهن در اینکه رنج انسانی در مقایسه با رنج حیوانات بیشتر بهشمار میآید، چرا که انسانها انسان هستند و از لحاظ اخلاقی خودمختار، پاسخ میدهد.
او به دکارتگرایی درگذشته و جریان نودکارتی، و پیتر کروثرز بهعنوان نمایندهی بارز آن در موضوع حقوق حیوانات، در قرن حاضر اشاره میکند و به روش این فیلسوفان برای انکار حقوق حیوانات و البته ایرادها و نواقص آنها میپردازد. از آنجا که دکارتیها بر این باور هستند که حیوانات توانایی احساس رنج را ندارند، ریگان در ادامه به شواهد علمی مختلف در تأیید ظرفیت حیوانات در احساس رنج، و سایر احساسات اصطلاحاً انسانی، اشاره میکند.
فصل 5: دیدگاههای قائل به وظیفهی مستقیم
در فصل پنجم کتاب حق حیوان خطای انسان ریگان به فلسفههایی که قائل به وظیفهی اخلاقی مستقیم به نسبت به حیوانات هستند، بهویژه دو دیدگاه بیرحمی – مهربانی و فایدهباوری، اشاره و باز هم بعد از تعریف این فلسفهها آنها را ازریابی و نقاط ضعف و قوتشان را بررسی میکند.
او توضیح میدهد که چگونه نظریهی بیرحمی – مهربانی میتواند بر پیشداوری گونهپرستی در قراردادگرایی ساده و قراردادگرایی رالزی فائق آید، اما از سویی به نقطهی ضعف اصلی این رویکرد اخلاقی، یعنی توجه صرف به نیت و خلط ارزیابی منش اخلاقی افراد با ارزیابی اخلاقیبودن آنچه انجام میدهند اشاره میکند.
ریگان بعد از توضیح فایدهباوری ترجیحی، که پیتر سینگر نویسندهی کتاب آزادی حیوانات بر اساس آن به دفاع از حقوق حیوانات پرداخته، توضیح میدهد که چگونه فایدهباوری با فرض برابری منافع میتواند حقوق حیوانات را همسنگ حقوق حیوانات در تصمیمات اخلاقی وارد سازد. از سویی او به ضعف فایدهباوری و تأکید این رویکرد اخلاقی به منافع انسانها و حیوانات، بهجای وجود خودشان، اشاره میکند:
ما در مقام افراد دارای ارزش اخلاقی مهمی نیستیم و از این رو ارزشی برابر نداریم. آنچه از لحاظ اخلاقی ارزشی مهم دارد چیزی است که به درون ما ریخته میشود، بهتعبیری حالتهایی ذهنی که برای آنها ظرف شمرده میشویم.
تام ریگان در ادامهی فصل بهطور مفصل به نقایص و ضعفهای فایدهباوری ترجیحی در دستیابی به نتایج اخلاقی میپردازد و همچنین بعضی از آرای پیتر سینگر دربارهی موضوع حیوانات را نقد میکند.
فصل 6: حقوق انسانها
حق بهطور کلی موضوع اصلی بحث ریگان در این فصل است. او ابتدا به یکی از پایههای فلسفهی اخلاق خود، یعنی مفهوم «ارزش ذاتی»، میپردازد. مفهومی که بهگفتهی خود او اگرچه حالوهوایی کانتی دارد، با آن فاصلهی تقریباً زیادی دارد. منظور از ارزش ذاتی ارزشیست که ذاتاً به فرد واجد آن تعلق دارد و بهعنوان مثال در یک قرارداد اجتماعی یا بهعلت تأثیری که بر سود جمعی دارد به او داده نشده است.
ریگان در کتاب حق حیوان خطای انسان بر این باور است که هر فردی که دارای ارزش ذاتیست دارای حق مستقیم «رفتار با احترام» است و برعکس و همانطور که اشاره کردم منظور از رفتار با احترام، رفتار با آن فرد در مقام غایتفینفسه است. بهعبارت بهتر دارای این حق است که با او بهعنوان هدف، نه ابزار و وسیلهی صرف، برخورد شود. زمانی که با افرادی که دارای ارزش ذاتی هستند بهگونهای رفتار شود که آنان به ابزار و وسیله تبدیل، و بهبیانی دیگر ارزش ذاتیشان به ارزش ابزاری، تبدیل شود با آنان غیراخلاقی رفتار شده است.
ریگان رفتار بهعنوان غایتفینفسه با یک فرد دارای ارزش ذاتی را مستلزم رفتار با احترام و رفتار با احترام را رفتاری همراه با بهرسمیتشناختن سه حق اساسی یعنی حق آزادی، حیات و کرامت بدنی میداند.
بهطور خلاصه میتوان گفت در فلسفهی اخلاقی ریگان عملی غیراخلاقی، یا از نظر اخلاقی اشتباه، است که ارزش ذاتی فردِ دارای ارزش ذاتی را به ارزش ابزاری فروکاسته و از آن بهعنوان وسیله، نه هدف، استفاده کند و بهبیان بهتر در آن عمل با او با احترام رفتار نشود.
در ادامه ریگان با اشاره به نواقص و ضعفهای سایر فلسفههای اخلاق، سراغ اثبات چرایی وجود وظیفهی محترمشمردنِ افرادِ دارایِ ارزش ذاتی میرود. او بر این باور است که تبیین او میتواند نواقص فلسفههای قراردادگرایی ساده و رالزی، فلسفهی بیرحمی – مهربانی و فایدهگرایی را برطرف کند و معیاری را برای سنجش اخلاقیبودن یک عمل بهدست دهد که بیش از تمامی فلسفههای ذکرشده غیردلبخواهی، بدون پیشداوری و قابل دفاع عقلانی است.
اما کدام افراد دارای ارزش ذاتی هستند؟ ریگان خلاف کانت نمیپذیرد که تنها این «اشخاص»، یعنی انسانهای دارای قوهی استدلال و خودمختار، هستند که باید بهعنوان غایتفینفسه نگریسته شوند و برای اثبات ادعای خود به موارد استثنا، و نه لزوماً قلیل، استناد میکند و پذیرش درستی رأی کانت در این زمینه را بهمعنی توجیه اخلاقی رفتار با نوزادان و کمتوانان ذهنی بهعنوان وسیله تعبیر میکند. ظاهراً کانت هم مانند بسیاری از فیلسوفان در طول تاریخ هنگام سخنگفتن از انسان، دربارهی یک مرد سفیدپوست بالغ سالم صحبت میکند و بهوضوح موارد اینچنینی را نادیده میگیرد.
از طرف دیگر ریگان با نخبهگرایی اخلاقی، که در فلسفهی فیلسوفانی چون ارسطو، کاملاً مشهود است مخالفت میکند. نخبهگرایی اخلاقی بهطور کلی تنها گروه خاصی از انسانها را واجد ارزش اخلاقی میداند و سایر موجودات را فاقد آن. بهعنوان مثال بهزعم ارسطو معیار برخورداری از ارزش اخلاقی برای هر فرد میزان برخورداری او از توانایی استدلال و عقل است و از آنجا که زنان قابلیتهای عقلانی کمتری نسبت به مردان دارند، پس جایگاه اخلاقی پایینتری دارند. این استدلال ارسطو که بهراحتی راه را برای بردهداری و بهرهکشی از حیوانات هم باز میکند، درحالحاضر اعتبار چندانی ندارد، کمااینکه علیرغم پیشرفتهای بسیار علمی هنوز نمیتوان بهدرستی تعیین کرد چه کسی قابلیت عقلانی بیشتری نسبت به دیگری دارد. امروزه بسیاری مخالف برتری عقلانی مردان بر زنان، یا نژادی بر نژاد دیگر هستند و اصلاً پذیرفتن تواناییهای عقلانی بهعنوان معیار برخورداری از ارزش اخلاقی برای بسیاری فاقد اعتبار و حتی مضحک است.
از نظر ریگان نیز ارزش ذاتی بهطور برابر و صرفنظر از توانایی استدلال، بهرهی هوشی، جنسیت، نژاد، جایگاه اجتماعی، ثروت و … بهطور برابر به تمامی افراد واجد آن تعلق دارد و تمامی این فاکتورها در ارتباط با ارزش ذاتی یک فرد نامربوطاند. فردی دارای ارزش ذاتیست که متعلق یا مدرک حیات باشد، یعنی ظرفیت درک احساساتی مانند درد، ترس و … را داشته باشد و از منافع رفاهی برخوردار باشد.
عبارت متعلق حیات یا مدرک حیات (Subject-of-life) توسط خود ریگان برای نامیدن این مجموعه، با تعریف ارائهشده، پیشنهاد شده و میتوان آن را بسطدادهشدهی «شخص» در فلسفهی اخلاق کانت دانست. مدرک حیات نه انسانها هستند، نه حیوانات و نه اشخاص، بلکه بنابه تعریف ریگان تمامی موجودات زندهای هستند که دارای منافع رفاهی و آگاه هستند. ریگان در پاسخ به این ایراد که چگونه دربارهی آگاهی حیوانات قضاوت میکنیم میگوید:
… مبانی نسبتدادن ذهن به این حیوانات مشابه مبانیای است که برای نسبتدادن ذهن به یکدیگر در دست داریم. رفتار آنها مشابه رفتار ماست. روانشناسی و آناتومیشان مشابه ماست و اینکه آنها دارای ذهن و روانشناسی هستند نهتنها با عقل سلیم جوردرمیآید، و همچنین بدون استثناء با آموزههای دینی، بهترین علم ما نیز از آن حمایت میکند» ریگان در ادامهی این فصل به بعضی از اشکالات دیدگاه حقوق و نقاط قوت آن میپردازد.
فصل 7: حقوق حیوانات
در این فصل ریگان بهطور مستقیم به موضوع حقوق حیوانات میپردازد. او برای بررسی اختلافنظرهای موجود در ارتباط با موضوع حقوق حیوانات 4 دسته پرسش، یعنی پرسشهای ناظر به واقع، پرسشهای ناظر بر ارزش، پرسشهای ناظر بر منطق و پرسشهای عملی را مطرح و واکاوی میکند.
فصل 8: اشکالها و پاسخها
در این فصل از کتاب حق حیوان خطای انسان درآمدی به فلسفهی اخلاق تام ریگان به اشکالهای واردشده به موضع خود دربارهی حقوق حیوانات و موضوع حقوق حیوانات بهطور کلی از دیدگاه عموم و همچنین دیدگاههای مذهبی و فلسفی اشاره میکند و پاسخهایی برای این اشکالات ارائه میدهد.
فصل9: فلسفهی اخلاق و تغییر
در این فصل ریگان به موضوع مهم وجود تناقض بین باورها و رفتارهای انسانها در ارتباط با حیوانات اشاره میکند. موضوعی که از سوی یکی از فعالان حقوق حیوانات و نویسندهی کتاب «چرا سگها را دوست داریم، مرغها را میخوریم و گاوها را میپوشیم» با عنوان «کارنیسم» معرفی شده؛ کتابی که در آیندهای نزدیک خلاصهای از آن را منتشر خواهم کرد.
او در این فصل به ماهیت «رادیکال» خواستهای فعالان حقوق حیوانات میپردازد و رادیکالبودن این خواستها را ناگزیر میداند. فعالان حقوق حیوانات بهدنبال کاهش مصرف گوشت، کشتار انسانی حیوانات، استفادهی کمتر از خز و مانند آنها نیستند. ما در پی برچیدهشدن کامل تمامی رفتارهای غیرمحترمانه با حیوانات و هرگونه استفادهی ابزاری از این متعلقات حیات، بهدنبال برچیدهشدن قفسها و نه تولید قفسهای جادارتر، هستیم. ریگان در ادامه با ارائهی آمارهایی دربارهی مصرف محصولات حیوانی آیندهی جریان حقوق حیوانات را امیدوارکننده میبیند و ابراز خوشبینی میکند.
یادداشتها
در انتهای کتاب حق حیوان خطای انسان ریگان به منابعی که در نگارش کتاب از آنها استفاده کرده و همچنین آرای فیلسوفانی که از آنها متأثر بوده اشاره کرده است. این بخش از کتاب خود منبعی بسیار خوب برای مطالعات بعدی در ارتباط با وگانیسم و حقوق حیوانات است.
مشخصات کتاب حق حیوان خطای انسان | درآمدی بر فلسفهی اخلاق
- نویسنده: تام ریگان
- مترجم: بهنام خداپناه
- انتشارات: کرگدن
- سال نشر چاپ اول: 1397
- تعداد صفحات: 234
همچنین بخوانید: معرفی کتاب آزادی حیوانات اثر پیتر سینگر