التقاط مذهب و فلسفه در فلسفهی فیثاغورس
فیثاغورس یا فیثاغورث از مهمترین و تأثیرگذارترین انسانهای تاریخ است. اگر افلاطون را به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین تأثیرگذاران در زندگی بشر بدانیم، که باید بدانیم، پس بایستی فیثاغورس را، تنها از آن جهت که تأثیر زیادی بر افلاطون بر جای نهاده نیز، جزو بزرگترین تأثیرگذاران تاریخ بدانیم. البته که فیثاغورس نه صرفاً از آن جهت که بر افلاطون تأثیر بسیاری داشته، اهمیت دارد بلکه فلسفهی او، دینِ او، اندیشههایاش در باب ریاضی، موسیقی و بسیاری دیگر حائز اهمیت اند، خاصه آن که پیروان او نیز، که تحتِ عنوان فیثاغوریان شناخته میشوند، در شکلگیری اندیشهی یونانی و رومی، و بعدها کل جهان، کمتأثیر نبودهاند. در نوشتهای به این کوتاهی، مجال سخن مفصل در باب فیثاغورس و مکتب فیثاغورسی نیست، اما میتوان تا حدودی، ولو به اختصار، به اهمِ اندیشههای فیثاغورسی اشارهای داشت.
فیثاغورس و اصل اشیاء
تالس، آناکسیماندروس و آناکسیمنس، یعنی فیلسوفان ملطی، بر این عقیده بودند که در پسِ کثرتِ اشیاء، وحدتی برقرار است و یک اصل، یک مادهالمواد، وجود دارد که اشیاء همگی ناشی از آن اند. فیثاغورس و فیثاغوریان نیز یک اصل برای اشیاء قائل بودند. آنها بر این رأی بودند که این نه آب و آپایرون و هوا و خاک و … اند که اصلِ اشیاء اند، بل «عدد» یا همان «اعداد» اصل اشیاء اند. اینکه چرا فیثاغورس و پیرواناش اعداد را اصل اشیاء میدانستند آنچنان روشن نیست. ارسطو در مابعدالطبیعه میگوید:
اینان [= فیثاغوریان] نه تنها تحقق در ریاضیات را توسعه دادند، بلکه چون با این علم پرورش یافته بودند بدین عقیده رسیدند که مبادی ریاضیات مبادی همهی موجودات است؛ و چون اعداد، نخستین مبادی ریاضیات اند و چون فیثاغوریان بر آن بودند که در اعداد همانندیهای بسیاری با اشیایی میبینند که موجود اند یا به وجود میآیند – همانندیهایی بیشتر از آنچه آتش و خاک و آب با موجودات دارند- (و فلان تعین اعداد را عدالت میدانستند و تعینی دیگر را نفس و عقل، و باز تعینی دیگر را فرصت مناسب، و به همین ترتیب همهی اشیاء دیگر را نیز از طریق اعداد تبیین میکردند)، و به علاوه چون میدیدند که خصوصیت و نسبتهای گامهای موسیقی از طریق اعداد قابل تبیین اند، و چون بدین ترتیب مینمود که ماهیت کلی همهی اشیاء دیگر نیز همانند اعداد است، و باز چنین مینمود که اعداد نخستین موجودات در کل کیهان اند، از این رو معتقد گردیدند که عناصر اعداد، عناصر اشیاء اند و کل کیهان هماهنگی و عدد است. اینان همهی خاصیات اعداد و گامهای موسیقی را، که توافقشان را با صفات و اجزا و کل کیهان نشان میتوانستند داد، گرد آوردند و در نظام فکری خود جای دادند و در هر نقطهی آن که گسستگیای یافتند چیزی به آن افزودند تا نظام فکریشان کامل و یکپارچه باشد. مثلاً چون اندیشیدند که عدد ده، عدد کامل است و حاوی کل طبیعت اعداد است، گفتند که عدد اجسامی که در آسمان حرکت میکنند ده است ولی چون تنها نُه جسم به چشم دیده میشوند [منظور فلک ثوابت، هفت سیاره و زمین است] در عالم خیال جسمی دیگر ابداع کردند یعنی «ضد زمین» یا «قرینهی زمین» را. (ارسطو، مابعدالطبیعه، برگردان محمد حسن لطفی، انتشارات طرح نو، 986a، صص 39-38)
البته قول ارسطو نیز تفسیر و حدسی است در میان تفاسیر و حدسهایی که از آن زمان تا به حال در مورد یکی انگاشتن چیزها با اعداد وجود داشته است.
قولی دیگر میگوید به زعم فیثاغورس و فیثاغوریان که تمامی اشیاء را میتوان جمعی از نقطهها در مکان دانست و این جمع نقطهها چیزی نیست جز عدد!
قولی دیگر میگوید منظور فیثاغورس و اصحاب مکتب فیثاغورس از عدد، همان عددی که امروزه میشناسیم نیست، بل آنان چیزها را با عدد نامگذاری میکردهاند و فیالمثل هنگامی که میگفتهاند عدد 7، یک شئ خاص را در نظر داشتهاند!
قولی دیگر میگوید به زعم فیثاغورس و پیروان او، عدد نه آنکه اصل اشیاء باشد، منظور همان اصل به معنایی است که فیلسوفانِ ملطی مدِ نظر داشتند، بل منظور آنان این بوده است که عدد بر اشیاء احاطه دارد یا عدد، مقدس است!
فارغ از همهی اینها، آنچه که قطعی است این است که فیثاغورس و فیثاغوریان، در جهان هماهنگی و نظم میدیدهاند به گونهای که برخی اعتقاد دارند این فیثاغورس بوده است که برای نخستین بار، از واژهی کوسموس، استفاده کرده و قصد داشته که جهان را هماهنگ و منظم نشان دهد. افزون بر این، در این که آنان بسیار به ریاضیات و موسیقی اهمیت میدادهاند تردیدی نیست و شاید از همین رو نظم عالم را نظمی عددی میدانستهاند. در سال 2018، پس از حدود 2500 سال پس از زندگی فیثاغورس، هنوز نیز قضیهی کشفشده توسط او و یا شاگرداناش در مثلثهای قائمالزاویه با نام قضیهی فیثاغورس شناخته میشود.
اما با همهی این احوال، فیثاغورس و فیثاغوریان، تنها در مورد اصل جهان، ریاضیات و یا موسیقی صحبت نمیکردهاند، بل نحلهی فیثاغورس یک نحلهی دینی و اخلاقی بوده است.
فیثاغورس و دین
فیثاغورس و یاراناش نحلهای داشتند که به نحلههای دینی شبیه بوده است. در طول تاریخ، سخنها در مورد این نحله و ویژگیهای آن بسیار بوده که همچون دیگر سخنان در باب آن زمان، همواره اساسِ آنها بر حدس و گمان و احتمال بوده و نه قطعیت. فیالمثل گروهی برآن بودهاند که نحلهی فیثاغوریان نحلهای سیاسی بوده و اس و اساس فعالیتهای آنان سیاسی بوده است. این عقیده، خود مخالفان زیادی دارد. باقی تفاسیر نیز چنین اند و پایهای ندارند جز احتمال و نه قطعیت.
با این حال برخی ویژگیها را به نحلهی فیثاغوریان نسبت میدهند که البته اینها نیز تفسیری و حدسی اند، اما اکثر مورخان آنها را نقل میکنند. این عقاید بیشتر از سوی دیوگنس لائرتیوس، مورخ یونانی، اند که قرنها پس از فیثاغورس میزیسته و آنچنان نمیتوان با قطعیت به سخنان او اعتماد کرد. در هر صورت در ادامه به معرفی برخی از عقاید خاص نحلهی فیثاغورسی خواهم پرداخت.
عقایدِ دینی فیثاغورثیان
1- تناسخ
برخی از عقاید فیثاغورس و فیثاغوریان بسیار به عقاید شرقیها همانند است. از جملهی این عقاید میتوان به تناسخ اشاره داشت. تناسخ از نگاه فیثاغورس و یاراناش بدین معنی نبوده که روح انسان پس از مرگ در روح انسانی دیگر میآید، بل آنان به نوعی از تناسخ معتقد بودهاند که بر طبق آن روح علاوه بر انسان، میتواند در جسم حیوانات نیز حلول یابد. داستانی مشهور در این باب وجود دارد که روزی شخصی در حال آزار یک سگ بوده که فیثاغورس از این کار جلوگیری میکند زیرا بر این عقیده بوده که صدای دوستاش را از آن سگ شنیده است!
2- زندگی اشتراکی
فیثاغوریان زندگی اشتراکی داشتهاند. یعنی هیچ چیز در میان آنها مال یک تن نبوده، بل همهچیز به همهکس تعلق داشته است.
3- سکوت
فیثاغوریان بسی رازدار بودهاند و همواره توصیه به سکوت داشتهاند. مشهور است که فیثاغورس در مجالس بسیار انسان ساکتی بوده است.
4- تزکیهی روح
نحلهی دینی- معنوی فیثاغوریان بسیار به روح اهمیت میداده است. آنها بر این باور بودهاند که از چند راه میتوان موجب تزکیهی روح شد:
- موسیقی
- ریاضی
- سکوت
5- گیاهخواری
یکی دیگر از عقاید فیثاغورس که بسیار به عقاید شرقیها همانند است، عقیده به گیاهخواری است. فیثاغورس و یاراناش گوشتخواری را ذم کرده و بر گیاهخواری تأکید داشتهاند. جالب آنکه برخی میگویند نحلهی فیثاغوریان در میان منابع غذایی گیاهی نیز برخی را رد کرده بودهاند: مانند باقلا و سایر حبوبات! شاید به سبب نفخی که از این مواد حاصل میشود!
سایر عقایدی که به فیثاغورس و نحلهاش نسبت میدهند اندکی بیش از عقاید دیگر، مذهبیتر هستند:
- پرهیز از برداشتن چیزی که روی زمین میافتد.
- صاف کردن محل خواب پس از بیدار شدن از خواب.
- اجتناب از شکستن نان.
- جلوگیری از لانه کردن پرستو در سقف منزل.
- عقیده به پستیِ بدن.
- عقیده به زندان بودن دنیا.
- جایز نبودن خودکشی.
پر پیداست که نسبتدادن چنین عقایدی به کسانی که هیچ کتابی از آنان به یادگار نمانده و سالها و قرنها از زیستنشان گذشته است، نمیتواند قطعی و حتمی باشد.