ریشه چهارگان اصل دلیل کافی نام کتابی از آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، است. این کتاب ابتدا در سال ۱۸۱۳ بهمثابهی رسالهی دکترای شوپنهاور منتشر شده، اما بعدها شوپنهاور در دوران سالمندی – در سال ۱۸۴۷ – آن را ویرایش و بازمنتشر میکند. آنچه که اکنون در دست است و عمدهی تفاسیر را دربرمیگیرد، ویراست دوم این کتاب – ویراست سال ۱۸۴۷ – است. شوپنهاور در ویراست دوم افزودههایی بسیار را وارد متن میکند، هرچند که خود در ابتدا توضیح میدهد که
… قصد من این بود که با جوانیام مدارا کنم و تا جای ممکن بگذارم حرفاش را بزند، و حتی فریاد برآورد – اما هرگاه مطلب نادرست یا زائدی به زبان میآورد، یا حتی از بهترین مطالب غفلت میورزید، مجبور بودم رشتهی بحثاش را پاره کنم. این اتفاق بارها افتاده، و خواننده این طور بهنظر-اش خواهد رسید که گویی به سخنان پیرمردی گوش میسپارد که کتاب مرد جوانی را میخواند و بارها آن را به زمین میگذارد تا غرق نظرات خود-اش در باب موضوع شود. [آرتور شوپنهاور، ریشه چهارگان اصل دلیل کافی، برگردان ر.ولییاری، تهران، نشر مرکز، ۱۳۹۸، ص دوازده]
من در ادامهی این نوشتار – بهاختصار – خواهم گفت که شوپنهاور در کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی چه گفت. بدونشک در نوشتاری اینترنتی و مختصر نمیتوان تمامی کتاب را جای داد، اما سعیام برآن است که مهمترینِ سخنان شوپنهاور را بازگو کنم.
شَمایی کلی از کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی
این کتاب – چنانکه خود شوپنهاور نیز گفته – بهمثابهی مقدمهای از برای کتاب اصلی شوپنهاور – جهان همچون اراده و تصور – است و چنانچه کسی بخواهد آن کتاب اصلی را مطالعه کند میباید ابتدا محتوای این کتاب – ریشه چهارگان اصل دلیل کافی – را از بر شود.
در این کتاب شوپنهاور برآن است که «اصل بنیادین شناخت»، یعنی اصل دلیل کافی، را توضیح دهد و نشانمان دهد که این اصل ۴ صورت دارد و همان ۴ صورت است که شوپنهاور از آنها با نام «ریشهی چهارگان» نام میبرد.
او بر آن است که ذهن فردی ما را فراغتی از این ۴ صورت اصل دلیل کافی نیست، اما این اصل فقط برای دنیای نمود کاربردی است و نه دنیای «بود». توضیح آن که شوپنهاور به پیروی از کانت به دو دنیای نمود و بود معقد است. از نظرگاه او آن دنیایی که بر ما نمایش داده میشود دنیای «نمود» یا «پدیدار» یا «تصور» است و دنیای پس پشت این دنیا در واقع دنیای «شیفینفسه» یا دنیای «بود» است. اصل دلیل کافی فقط از برای دنیای نمود صادق و کاربردی میتواند بود.
اما اصل دلیل کافی چیست؟ شوپنهاور ترجیحاش این است که تعریف ولف – فیلسوف قرنهجدهمی آلمانی – از اصل دلیل کافی را بازگو کند:
هیچ چیز نیست که زمینه یا دلیلی برای این که چرا بهجای این که نباشد هست نداشته باشد. [پیشین، ص ۴]
در واقع این اصل بیانگر این است که هر چیزی که هست، مسبوق به چیزی پیشتر است. به بیانی دیگر، در باب هستی هر چیزی میتوان پرسید «چرا؟» و بدونشک از برای این «چرا؟» پاسخی وجود میتواند داشت. حال شوپنهاور برآن است که این اصل را بهمثابهی اصلی که ۴ صورت، یا ۴ ریشه، دارد نشانمان دهد. بهزعم او اصل دلیل کافی بسیار مهم است زیرا «میتوان آن را بنیان هرگونه علم نامید». [همان]
همهچیز تصور است
پیش از آنکه به بحث در باب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی بپردازم، میباید روی این نکته متمرکز باشم که از نظرگاه شوپنهاور، هرآنچیزی که ما درک میکنیم، «تصور» است. منظور شوپنهاور از تصور «ذهنی» است و از همین رو است که اصل دلیل کافی – که ذهنی است – میتواند از برای چیزهای ذهنی صادق باشد، یعنی از برای تصورات.
او برآن است که ادراک – فرآیند درککردن – ذهنی است، لذا آنچه که ادراک میشود تصور است؛ یعنی ادراکات ما آنطور که ما حس میکنیم در خارج از ذهن ما وجود ندارند.
تبیین شوپنهاور از برای آنکه خارج از ذهن ما آنچه که ما ادراک میکنیم وجود ندارد تبیینی طولانی است و من سعیام بر آن است که خلاصه و موجز به تبیین شوپنهاور و بحثهای او ذیل این قضیه بپردازم، منتها اجازه دهید ابتدا به بحث شوپنهاور در باب زمان، مکان و علیت بپردازم، بحثی که خود پیشزمینهای از برای بحث شوپنهاور از برای ذهنیخواندن دنیای اطراف یا در واقع تصور خواندن آنچه که او «اعیان واقعی» مینامد است.
۱- زمان، مکان و علیت در کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی
شوپنهاور بهموازات ریشه چهارگان اصل دلیل کافی از برای اعیانی که به تصور درمیآیند نیز ۴ طبقه قائل است. طبقهی نخست این اعیان را شوپنهاور «اعیان واقعی» نام مینهد و میگوید آنها «تصورات شهودی، ادراکی، کامل و تجربی» اند. این طبقهی نخست اعیان یا تصورات از برای شوپنهاور و از برای بحثی که در باب اصل دلیل کافی و از برای بحثی که در باب ادراک جهان بیرونی و تصور بودن چیزها دارد بسیار مهم است.
اعیان واقعی تصور اند، یعنی خارج از ذهن وجود ندارند، شهودی اند یعنی خاص اند و با مفاهیم به موارد عام تبدیل نشدهاند. در ادامه خواهم گفت که شوپنهاور مفاهیم را کجا به کار میبرد. شهودی در واقع یعنی ادراک این تصورات فارغ از مفاهیم – فارغ از زبان – صورت میگیرد. این تصورات کامل اند، یعنی هم صوری اند و هم …